@مامان
@مامان
÷رزا خوبی چیشد
@دارم عروس میشم
بشقاب رو گذاشت کنار و اومد بغلم کرد
@ مامان من میترسم
÷منم میترسم
@ اگه من برم ناراحت میشه
÷نه چون میدونم جایی که رفتی خیلی از اینجا بهتره
بازم همون حس لعنتی اومد سراغم
اولین قطره اشک از. چشم مامانم سرازیر شد زود بغلش کردم قهوه ها ریخت و داد بهم دستم
وحشتناک میلرزید به همه قهوه دادم و میخواستم برم بالا
پدر رزا:وایسا باید شوگا و جیمین بدنت رو ببینن
@ عمرا
پدر:همین که گفتم بفرمایید از این طرف
اونا اومدن اتاقم
&درش بیار
@ حتا فکرشم نکن
اون پسره که اسمش جیمین بود اومد سمتم
#ببین این یه رسمه
لباسمو در آوردم بلاخره که میمیرم پس دیگه هیچی برام مهم نیست
&باکره ای
@نه
#چی
@(قه قهه) هستم
÷رزا خوبی چیشد
@دارم عروس میشم
بشقاب رو گذاشت کنار و اومد بغلم کرد
@ مامان من میترسم
÷منم میترسم
@ اگه من برم ناراحت میشه
÷نه چون میدونم جایی که رفتی خیلی از اینجا بهتره
بازم همون حس لعنتی اومد سراغم
اولین قطره اشک از. چشم مامانم سرازیر شد زود بغلش کردم قهوه ها ریخت و داد بهم دستم
وحشتناک میلرزید به همه قهوه دادم و میخواستم برم بالا
پدر رزا:وایسا باید شوگا و جیمین بدنت رو ببینن
@ عمرا
پدر:همین که گفتم بفرمایید از این طرف
اونا اومدن اتاقم
&درش بیار
@ حتا فکرشم نکن
اون پسره که اسمش جیمین بود اومد سمتم
#ببین این یه رسمه
لباسمو در آوردم بلاخره که میمیرم پس دیگه هیچی برام مهم نیست
&باکره ای
@نه
#چی
@(قه قهه) هستم
۸.۶k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.