@شما می فهمید چی میگید حتا از من نپرسیدید که من میخوام از
@شما میفهمید چی میگید حتا از من نپرسیدید که من میخوام ازدواج کنم یا نه
#آروم باش
رزا طرف باباش
@ اصلا میدونی من چمه ها بابا به من نکاه کن
پدر:تو سالم و سلامت جلومی
رزا آستین لباساشو داد بالا پز از جای خودکشی بود
@ ببین
پدر:هفته بعد مراسمه همین که گفتیم
@چرا بابا بهم بگو چرا دوستم نداری تو که اینهمه پول داری
&ام به نظرم عروسی کنسل شد.
پدر:نه
پدر رزا یه بشکن زد و نگهبانای غولش اومدن
پدر:رزا رو ببرید انباری
@ چی نه خواهش میکنم باشه قبول میکنم ازدواج کنیم
پدر رزا خندید و به رزا گفت: برو برامون قهوه بریز
(ویو رزا)
از زندگیم بدم میاد از خودم از همه چی
کاش من بجای مونبین میفرتم
به سمت آشپزخونه رفتم مامانم(÷) داشت ظرف ها رو خشک میکرد
با اینکه کلی خدمتکار داریم اما مامانم باید بیشتر کار بکنه
@مامان
#آروم باش
رزا طرف باباش
@ اصلا میدونی من چمه ها بابا به من نکاه کن
پدر:تو سالم و سلامت جلومی
رزا آستین لباساشو داد بالا پز از جای خودکشی بود
@ ببین
پدر:هفته بعد مراسمه همین که گفتیم
@چرا بابا بهم بگو چرا دوستم نداری تو که اینهمه پول داری
&ام به نظرم عروسی کنسل شد.
پدر:نه
پدر رزا یه بشکن زد و نگهبانای غولش اومدن
پدر:رزا رو ببرید انباری
@ چی نه خواهش میکنم باشه قبول میکنم ازدواج کنیم
پدر رزا خندید و به رزا گفت: برو برامون قهوه بریز
(ویو رزا)
از زندگیم بدم میاد از خودم از همه چی
کاش من بجای مونبین میفرتم
به سمت آشپزخونه رفتم مامانم(÷) داشت ظرف ها رو خشک میکرد
با اینکه کلی خدمتکار داریم اما مامانم باید بیشتر کار بکنه
@مامان
۶.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.