فرصتی دیگر پارت

فرصتی دیگر پارت ۳
باکوگو « اکاااااااا »
[منظورش اژدهاشه و اینکه انفجارشو بزنه به عموی ایکو ]
ممد  &*\سرفه\*& 

¶ جا خالی دادم ولی اسبم مرد اهه لعنت بهت صبر کن این چی......

{سرش از بدنش جدا میشه و می افته پایین}

{خون مثل اتش فشان سرازیر میشه}

{سمت چپ باکوگو خونی میشه}

باکوگو « میبینم که خیلی سریع مردی که نفله »

{بعد ایکو رو پرنسسی بقل میکنه و سوار اکا}

{باکوگو بهتره که سریعا برسیم به قلعه اونجا درمان میشه نمیزارم نمیزارم که دوباره دوباره تو دستام بمیری}

•×فلش بک ......ו

{ایکو با یه لباس ویلنی داشت تو دستای باکوگو خون سرفه میکرد}

{یکی بدون چهره و روح مانند داشت میخندید اونا تو یه اتاق خراب شده بودنند}

{باد میزنه و پرده ی سفید پاره پاره با لک های خون ایکو تکون میخوره}

باکوگو « قسم میخورم قسم میخورم که کوروس »

پایان فلش بک
دیدگاه ها (۸)

تک پارتی اتک در گروه گپ ژان : بچه ها کسی چیزی میدونه که اشک ...

ا~ت و تودوروکی پارت ۱۱∆ ویو تودوروکی¶ ∆{صبر کن ببینم منظورش ...

ا~ت و تودوروکی پارت ۱۰ا~ت « من الان اینو ‌چطوری به تودوروکی ...

برادر فالو شود https://wisgoon.com/mikayuu

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط