فرصتی دیگر پارت

فرصتی دیگر پارت ۳
€ باکوگو ¶ €

{چرا اینقدر نازه 
من دارم به چی فکر میکنم هااااا
من فقط برا اینکه اون دوباره به ویلن تبدیل نشه
هر کاری میکنم نمیزارم نمیزارم که دوباره تو دستام بمی.....}

{خار ها دور ایکو چرخیدن و ایکو بدنش زخمی میشه و سرفه های خون میکنه}

[اسم عموی ایکو رو ممد میزارم 😂😂 بخدا اسم دیگه ای به ذهنم نرسید]

ممد « ایکوووووو فکر کردی میزارم فرار کنییی تو
هه هه هه هه »     (خنده ی شیطانی)

«تو باید به بدترین شکل شکنجه بشی و بمیری اگه میرفتی شاید این درد ها رو نمیکشی ......»

باکوگو « هوییییییی نفلههه چطور جرئت میکنی به ایکو صدمه بزنی »

ممد « اووووو ببین شاهزاده هم اینجاس اول تو رو میکشم بعد ایکو رو »

{باکوگو با ی حرکت شمشیر خار هایی که ایکو رو گرفته بود میبره و اونو به یکی از سربازا میسپره}

ممد « هوییییی چقدر مهربونیییییی ولی قراره زود بری اون دنیا »

باکوگو « نفله تو به ایکو صدمه زدی پس شینه »
.
.
.
.
ادامه دارد ........
قراره الان تا ساعت ۶ برقا بره 😭
فعلا بای 👋👋👋👋
دیدگاه ها (۱۶)

حالم صد از صددددد گفته بودم با رفیقم قهرم الان اشتی کردم حال...

برادر فالو شود https://wisgoon.com/mikayuu

خب ترجمه 👇👇...‌.مردا میگن که کسی منو دوست نداره چون قدم کوتا...

ا~ت و تودوروکی پارت ۹{ا~ت رفت سلام کرد و ............}ا~ت « ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_236_داری خندمو در میاری....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط