فیک (روز فن ساین ) فصل ۲ پارت ۴

ا.ت ویو
که دیدیم جیا داره گریه میکنه به اعضا گفتم من میخوام برم پیش اون دختره که گفتن باشه ماهم میایم رفتیم پیش جیا دیدم که از لبش داره خون میاد به جیا گفتم چی شده تو اینجا چیکار میکنی وقتی دیدم سفت بغلم کرد داشت میگفت ا.ت کجا بودی من بدون تو داشتم میمردم خیلی دلم برات تنگ شده بود که سرش رو اورد بالا اعضا پشت من بودن که تا اعضا رو دید گفت ا.ت ا.ت من دارم خواب میبینم الان بی تی اس پشته تو هست که گفتم جیا من پیششون زندگی میکنم که جیا شوکه شده بود که یه هو بی هوش شد که گفتم اعضا جیا رو بردارن ببرن توی اتاق که آرمی ها داشتن گریه میکردن که جیهوپ گفت اذیتمون نکنید تا ناراحت نشید و در رو بست منم رفتم پیش جیا نشستم و دستش رو گرفتم میمالیدم بیدار نشد برای همین اب ریختم روش که یه هو پاشد جیغ زد که دید اعضا دورش هست گفت ا.ت یعنی من به آرزوم رسیدم که اعضا گفتن سلام که جیا گفت چقدر از عکس هاتو جذاب هات ترین که به جیا گفتم جیا الان کجا زندگی میکنی چرا لبت کبود هست
شرطا
لایک:۱۵
کامنت : ۱۲
فالو: ۴
ممنون که حمایت میکنید💜
دیدگاه ها (۵۹)

😭😭😭

چیزایی که من دوست دارم💜

فیک (روز فن ساین) فصل ۲ پارت ۳

نه😭😭😭

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

سناریو تی اکس تی

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط