قبل از آشنایی با محمد جواد به زیارت حضرت زینب(س) با خانوا
قبل از آشنایی با محمد جواد به زیارت حضرت زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم
روبروی گنبد حضرت زینب(س) بودیم
و من با بی بی درد و دل میکردم
از او خواستم همسری به من بدهد که به انتخاب خودش باشد
البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هَم سرباز خود حضرت زینب(س) قرار است مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود
از سفر که برگشتیم
محمد جواد به خواستگاری من آمد
آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود ...
تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود
حتی از جوانی و زمانیکه محصل بود
در تابستانهایش کار میکرد ...
تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگاری تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد ...
بعد از آن شروع کرد به ساختن
همین منزلی که خانه ی من و فرزندانم هست ...
سر پناهی که ستونهایش را
از دست داد ...
تک تک مصالح و نقشه ی منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشی ها همه و همه به سلیقہ ی من بود
آخر محمد جواد همیشه میگفت که
تو قرار است در این خانه بمانی نه من
⚘شھیدمدافع حرم #محمدجواد_قربانی⚘
#عاشقانه
روبروی گنبد حضرت زینب(س) بودیم
و من با بی بی درد و دل میکردم
از او خواستم همسری به من بدهد که به انتخاب خودش باشد
البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هَم سرباز خود حضرت زینب(س) قرار است مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود
از سفر که برگشتیم
محمد جواد به خواستگاری من آمد
آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود ...
تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود
حتی از جوانی و زمانیکه محصل بود
در تابستانهایش کار میکرد ...
تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگاری تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد ...
بعد از آن شروع کرد به ساختن
همین منزلی که خانه ی من و فرزندانم هست ...
سر پناهی که ستونهایش را
از دست داد ...
تک تک مصالح و نقشه ی منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشی ها همه و همه به سلیقہ ی من بود
آخر محمد جواد همیشه میگفت که
تو قرار است در این خانه بمانی نه من
⚘شھیدمدافع حرم #محمدجواد_قربانی⚘
#عاشقانه
۱.۱k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.