میخواستی دچار گناهم کنی شدم

می‌خواستی دچارِ گناهم کنی ، شدم
در راهِ خویش چشم به راهم کنی ، شدم

در لحظه‌های بی کسی‌ام در تمامِ عمر
می‌خواستی به گریه تباهم کنی، شدم

#مجتبی_خوش_زبان
دیدگاه ها (۴)

افتاده ام با سر به قعر ناجوانمردیخون می‌خورم از پنج دل باشد ...

از درد ِ دل های فراوانم نگفتمای ناخدا درگیر طوفانم ، نگفتم ب...

وقتی ملوانان همه دریا زده باشند بیچاره کسانی که به دریا زده ...

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا واشدنی نی...

تمام فانوس های جهان راهم که روشن کنی شب،شب است...آدم دلشکه ر...

گذر عمر یک لحظه است. انگار که چشم ببندی و باز کنی. خود را سپ...

به نظر من برای چشم قرمز مژه های خیس و وقتی گریه می کنی کیوت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط