گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست
حتی گره اخم خدا واشدنی نیست

از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد
از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست

من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود
من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست

از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم
اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست

پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر،
با وصله و اصرار و دعا... ماشدنی نیست..
دیدگاه ها (۱)

وقتی ملوانان همه دریا زده باشند بیچاره کسانی که به دریا زده ...

می‌خواستی دچارِ گناهم کنی ، شدمدر راهِ خویش چشم به راهم کنی ...

گر یار زند بر دف و صد غصه براندمن نیز غزل گویم و تا یار بخوا...

‌ بی تو من، ثانیه تا. ثانیه را پیر شدم من همان،کوه غرورم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط