وقتی تو مسابقه آشپزی با هم آشنا میشوید ...
وقتی تو مسابقه آشپزی با هم آشنا میشوید ...
۲/۲
اسلاید دوم:غذایی که یونگی درست کرد
اسلاید سوم :غذایی که هانا درست کرد اسلاید چهارم و:لباس هانا برا بیرون اسلاید پنجم:لباس یونگی برا بیرون
که داور گفت :... خب غذا ها جوری هستن که نمیشه انتخاب کرد یعنی انتخاب خیلی سخته برای همین هر دو برنده هستن
همه شروع کردن به دست زدن
داور:ولی از نظر تزیین و قشنگی غذا آقای مین برنده است
برگشتم یونگی
+تبریک میگم آقای مین
_منم همینطور خانم می(میخواست بگه مین)یعنی چیزه خانم کیم
+(خنده) کیوت (زیرلب)
با هم رفتیم پایین تو راهرو داشتیم راه میرفتیم که یونگی گفت
_خانم کیم شما تنها زندگی میکنید ؟!
+اومم خب بله برای چی آقای مین ؟!
_لطفا راحت باشید یونگی صدام کنید
+شما هم هانا صدام کنید خب برای چی یونگی
_همینجوری
داشتیم حرف میزدیم که جین هیونگ با دوست های یونگی اومدن سمت ما
هوپی:عالی بودی یونگی
جیمین:هیونگ معرکه ای !
جین:آفرین هندسام من (رو به هانا)
+حالا شدم هندسام؟!
جین:(خنده)
_هانا؟!
+بله
_دوست پسرتون هستن ؟!(ناراحت)
+کی جین هیونگ نه بابا اندازه بابابزرگ من سن داره
جین:یااا من فقط ۳۰ سالمه
+باشه آجوشی
جین :میگیرم میزنمت ها خانم کوچولو
هوپ:بس کنید جین هیونک ول کن دیگه
_چی میشناسیش ؟!
جیمین:هیونگ:این همون بغل دستی خودشیفته تو هست تو مدرسه
_کیم ،کیم سوکجین ؟!
جین:اوهوم
_هیونگگ
+بسه دیگه بیاید شما مهمون من بریم بیرون
همه:قبول
با ماشین جلو در خونه هر کس رفتیم لباس ها رو عوض کرد رو رفتیم رستوران کلی حرف زدیم و غذا خوردیم و بعد هم همه رفتیم همه خونه من نشستیم جرعت حقیقت
که افتاد به هوپی و جین
هوپی:خب هیونگ عاشق کی هستی ؟!
جین:من امم عاشق یه دختره
_قرار میزاری ؟!
جین:هومم
+باید الان باید بهم بگییی
جین:هیمم
دوباره چرخوندیم که افتاد به من و یونگی
_عاشق کسی هستی ؟!
+چ،چی خب امم آره
_چی عاشق کی هستی ؟!
+قرار بود فقط یه سوال باشه
_اوکی
دوباره چرخوندیم که افتاد به جیمین و یونگی
جیمین:خب هیونگ عاشق کی هستی ؟!
_هانا
+چ،چی؟!
_من عاشق توام از همین امروز که دیدمت تو چی ؟!
+من امم دوست دارم
_:)
جین:خب برید که اینا به کارشون برسن
+_هیونگگ
جین:(خنده شیشه پاکنی)
پایان
(خیلی خیلی چرت شد )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI#SUGA
۲/۲
اسلاید دوم:غذایی که یونگی درست کرد
اسلاید سوم :غذایی که هانا درست کرد اسلاید چهارم و:لباس هانا برا بیرون اسلاید پنجم:لباس یونگی برا بیرون
که داور گفت :... خب غذا ها جوری هستن که نمیشه انتخاب کرد یعنی انتخاب خیلی سخته برای همین هر دو برنده هستن
همه شروع کردن به دست زدن
داور:ولی از نظر تزیین و قشنگی غذا آقای مین برنده است
برگشتم یونگی
+تبریک میگم آقای مین
_منم همینطور خانم می(میخواست بگه مین)یعنی چیزه خانم کیم
+(خنده) کیوت (زیرلب)
با هم رفتیم پایین تو راهرو داشتیم راه میرفتیم که یونگی گفت
_خانم کیم شما تنها زندگی میکنید ؟!
+اومم خب بله برای چی آقای مین ؟!
_لطفا راحت باشید یونگی صدام کنید
+شما هم هانا صدام کنید خب برای چی یونگی
_همینجوری
داشتیم حرف میزدیم که جین هیونگ با دوست های یونگی اومدن سمت ما
هوپی:عالی بودی یونگی
جیمین:هیونگ معرکه ای !
جین:آفرین هندسام من (رو به هانا)
+حالا شدم هندسام؟!
جین:(خنده)
_هانا؟!
+بله
_دوست پسرتون هستن ؟!(ناراحت)
+کی جین هیونگ نه بابا اندازه بابابزرگ من سن داره
جین:یااا من فقط ۳۰ سالمه
+باشه آجوشی
جین :میگیرم میزنمت ها خانم کوچولو
هوپ:بس کنید جین هیونک ول کن دیگه
_چی میشناسیش ؟!
جیمین:هیونگ:این همون بغل دستی خودشیفته تو هست تو مدرسه
_کیم ،کیم سوکجین ؟!
جین:اوهوم
_هیونگگ
+بسه دیگه بیاید شما مهمون من بریم بیرون
همه:قبول
با ماشین جلو در خونه هر کس رفتیم لباس ها رو عوض کرد رو رفتیم رستوران کلی حرف زدیم و غذا خوردیم و بعد هم همه رفتیم همه خونه من نشستیم جرعت حقیقت
که افتاد به هوپی و جین
هوپی:خب هیونگ عاشق کی هستی ؟!
جین:من امم عاشق یه دختره
_قرار میزاری ؟!
جین:هومم
+باید الان باید بهم بگییی
جین:هیمم
دوباره چرخوندیم که افتاد به من و یونگی
_عاشق کسی هستی ؟!
+چ،چی خب امم آره
_چی عاشق کی هستی ؟!
+قرار بود فقط یه سوال باشه
_اوکی
دوباره چرخوندیم که افتاد به جیمین و یونگی
جیمین:خب هیونگ عاشق کی هستی ؟!
_هانا
+چ،چی؟!
_من عاشق توام از همین امروز که دیدمت تو چی ؟!
+من امم دوست دارم
_:)
جین:خب برید که اینا به کارشون برسن
+_هیونگگ
جین:(خنده شیشه پاکنی)
پایان
(خیلی خیلی چرت شد )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI#SUGA
۲۳.۳k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.