میبوسمت مکرر و لبخند میزنی

.
.
می‌بوسَمَت مُکرّر وُ لبخند می‌زنی
شیرین‌لبی وُ طعنه به هر قند می‌زنی

همچون رُخِ دو عاشقِ سرمستِ بی‌قرار
جان را به مِهرَبانیِ خود بند می‌زنی

هر عِشوه‌ی تو غزل‌وار؛ شعر می‌گردد
با هر کرشمه؛ قافیه تا چند می‌زنی؟

بازارِ دلگُشای وکیلی وُ در سَخا
پهلو به شاهِ سلسله‌ی زند می‌زنی

من دائم از تو طلبکار بوسه می‌شَوَم وُ
در تسویه‌ حساب؛ تو ترفند می‌زنی

لبخند نیست پاسخِ گُلبوسه‌های من
غم را به اشتیاق؛ چه پیوند می‌زنی!؟
دیدگاه ها (۲)

.من قول آمدنت را از ابرها گرفته بودمگفته بودند با باران می آ...

...گلدانی از بنفشه و از یاس خالی امزردم، دچار حادثه ی خشکسال...

سمت چشمان تو یک پنجره باشد کافیستچشم من خیره به آن منظره باش...

#رسول یونان

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط