رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)
رمان توسط قلب تو ذوب شدم (اکسو)
part7
........ اکسووو
- اون چیزی که ازش
ترس داشتم اتفاق افتاد.
به قول معروف از هر
چیزی بترسی سرت میاد:/
یهو کل سالن رفت رو
هوا و اعضای اکسو یکی
یکی اومدن روی صحنه.
اول از همه سوهو بعد چن
بعد سهون بعد کای بعد
دی او بعد لی بعد چانیول
بعد بکهیون و بعد آخر از
همه شیومین.
اون آخری خیلی برام
آشنا می اومد.
بهم لبخند زد.
داشت چیکار میکرد؟
لپام گل انداخته
بود.:)
خدا وکیلی انتظار این
یکی رو نداشتم.
(یادتونه دیگه علامت
شیومین +بود)
+سلام.
بنده شیومین هستم
از اکسو. واقعا خوشحالم
از اینکه قراره با گروهی
که بزرگترین گروه
گرل بند کره هست
همکاری کنیم. امیداورم
باهم کنار بیایم. فایتینگ.
منظورش از اینکه باهم کنار
بیایم چی بود؟
نکنه دست بزن داره؟
یا دعوا میکنه؟
یا نکنه...........
وایی چی دارم با
خودم میگم؟
مراسم تموم میشه و ما
الان دقیقا نمیدونیم
باید کدوم گورستونی
بریم:/
ایششششش.
اعصابم خورده.
(آخه یکی بهش بگه
از خداتم باشه با اونا
هم گروه بشییی:/)
رئیس مارو میبره به
یه خونه.
واو چقدر بزرگ بود.
البته برای 18نفر
خوب بود.
(اکسو ۹نفر
ام سی ال ۹ نفر)
×بفرمایید اینم از خونه ای
که قراره توش باشید.
(علامت یو جی £)
£ شوخی میکنید دیگه
مگه نه؟
آخه ما باید تو یه
آپاتمان باهم باشیم
نه توی یه خونه اونم
تازه با هم:/
یه تنه کوچیک به
یو جی میزنم و میگم:
- هی. قانونش عوض
شده.(آروم)
×خانم یو جی.
دستور از بالا اومده.
قانونش هم عوض شده.
مگه مطالعه نکردید؟
یهو بکهیون برای اینکه
جمع از سنگینی بیفته
گفت:
(علامت بکهیون ☆)
☆نکنه فکر میکنی
میخواد شب اتفاقی
بیفته؟(نیشش باز
بود؛))
£ هی. چی میگی؟
یعنی چی میگین؟
نخیرم. تو فکرم یه
چیز دیگه بود:/
یهو همه زدن زیر خنده:))
- خب بچه ها دیگه بریم
اتاقمون.
خدانگهدار تا فردا
(علامت کای=)
=ولی ما که هم
خونه ایم.
- خب منظورم این بود که
شب بخیر:)/
(علامت چانیول ♡)
♡ببینم آشپز شماکیه؟
£ سول یی. چطور مگه؟
- منم.
♡آها فکر کردم شما
فقط بلدی...................
این داستان ادامه دارد............... 🌹
part7
........ اکسووو
- اون چیزی که ازش
ترس داشتم اتفاق افتاد.
به قول معروف از هر
چیزی بترسی سرت میاد:/
یهو کل سالن رفت رو
هوا و اعضای اکسو یکی
یکی اومدن روی صحنه.
اول از همه سوهو بعد چن
بعد سهون بعد کای بعد
دی او بعد لی بعد چانیول
بعد بکهیون و بعد آخر از
همه شیومین.
اون آخری خیلی برام
آشنا می اومد.
بهم لبخند زد.
داشت چیکار میکرد؟
لپام گل انداخته
بود.:)
خدا وکیلی انتظار این
یکی رو نداشتم.
(یادتونه دیگه علامت
شیومین +بود)
+سلام.
بنده شیومین هستم
از اکسو. واقعا خوشحالم
از اینکه قراره با گروهی
که بزرگترین گروه
گرل بند کره هست
همکاری کنیم. امیداورم
باهم کنار بیایم. فایتینگ.
منظورش از اینکه باهم کنار
بیایم چی بود؟
نکنه دست بزن داره؟
یا دعوا میکنه؟
یا نکنه...........
وایی چی دارم با
خودم میگم؟
مراسم تموم میشه و ما
الان دقیقا نمیدونیم
باید کدوم گورستونی
بریم:/
ایششششش.
اعصابم خورده.
(آخه یکی بهش بگه
از خداتم باشه با اونا
هم گروه بشییی:/)
رئیس مارو میبره به
یه خونه.
واو چقدر بزرگ بود.
البته برای 18نفر
خوب بود.
(اکسو ۹نفر
ام سی ال ۹ نفر)
×بفرمایید اینم از خونه ای
که قراره توش باشید.
(علامت یو جی £)
£ شوخی میکنید دیگه
مگه نه؟
آخه ما باید تو یه
آپاتمان باهم باشیم
نه توی یه خونه اونم
تازه با هم:/
یه تنه کوچیک به
یو جی میزنم و میگم:
- هی. قانونش عوض
شده.(آروم)
×خانم یو جی.
دستور از بالا اومده.
قانونش هم عوض شده.
مگه مطالعه نکردید؟
یهو بکهیون برای اینکه
جمع از سنگینی بیفته
گفت:
(علامت بکهیون ☆)
☆نکنه فکر میکنی
میخواد شب اتفاقی
بیفته؟(نیشش باز
بود؛))
£ هی. چی میگی؟
یعنی چی میگین؟
نخیرم. تو فکرم یه
چیز دیگه بود:/
یهو همه زدن زیر خنده:))
- خب بچه ها دیگه بریم
اتاقمون.
خدانگهدار تا فردا
(علامت کای=)
=ولی ما که هم
خونه ایم.
- خب منظورم این بود که
شب بخیر:)/
(علامت چانیول ♡)
♡ببینم آشپز شماکیه؟
£ سول یی. چطور مگه؟
- منم.
♡آها فکر کردم شما
فقط بلدی...................
این داستان ادامه دارد............... 🌹
۳.۵k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.