بوی گل، یاد تو را در قفس سینه گذاشت
بوی گل، یاد تو را در قفس سینه گذاشت
حسرت چشم تو را آه... به آیینه گذاشت
یک نفر آمد و یکباره دلی عاشق شد...
یک نفر رفت و کسی کنج دلی کینه گذاشت
شنبه از روز ازل، اول دل بستن بود
عاشقی، عادت تلخی است که آدینه گذاشت
رسم رستم نه که فرزند، که نامردکشی است
داغ را وسوسهی عشق به تهمینه گذاشت
چه غزل در غزلی میشود امشب با تو ...
شعر در سینهی من جای دل آیینه گذاشت
حسرت چشم تو را آه... به آیینه گذاشت
یک نفر آمد و یکباره دلی عاشق شد...
یک نفر رفت و کسی کنج دلی کینه گذاشت
شنبه از روز ازل، اول دل بستن بود
عاشقی، عادت تلخی است که آدینه گذاشت
رسم رستم نه که فرزند، که نامردکشی است
داغ را وسوسهی عشق به تهمینه گذاشت
چه غزل در غزلی میشود امشب با تو ...
شعر در سینهی من جای دل آیینه گذاشت
۴.۰k
۲۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.