خواب امشب قهر کرده با من و چَشم تَرم
خواب امشب قهر کرده با من و چَشم تَرم
از من و خودکار و برگ دفترم
هر چه می گوید ، بهانه
حرفهایش کودکانه
پای در یک کفش کرده
اینکه : " از تو بگذرم"
شکوه دارد :«داده ای جای مرا امشب به آب!؟
از پی عشقی سراب
جای خواب اینجاست در چشمان تو یا جای آب
می روم، یادت بماند!
می شوی از درد عشقت عاقبت خانه خراب
شک نکن این عاشقیها نیست جز رنج و عذاب
خواب از چشمان اشک آلود رفت .. ..
در به هم کوبیده شد غوغا کنان
پنجره با پرده ها نجوا کنان
قاب عکس روی میز
می زند حرف از گریز
یارب امشب
آبروی دل نریز
چار دیوار اتاق
دست در دستان یکدیگر
نگاهم می کنند
خوب می فهمم ترحّم بر من و شام سیاهم می کنند
می نشینم
گوشه ی دنج اتاق
دستهایم داغ داغ
گیج و مَنگم واژه ها در ذهن من آشفته اند...
سالها از درد دوری گفته اند
مینویسم ازتو می پیچد شمیمت درغزل
می زنم سر را به سنگ بی کسی ها
مملو از رنج و غم دلواپسی ها
سعی دارم تا بگویم دوستش دارم ولی
این ؛ کلامی ساده نیست
باز امشب تا سحر بیدارم و
شعر من آماده نیست!!!
از من و خودکار و برگ دفترم
هر چه می گوید ، بهانه
حرفهایش کودکانه
پای در یک کفش کرده
اینکه : " از تو بگذرم"
شکوه دارد :«داده ای جای مرا امشب به آب!؟
از پی عشقی سراب
جای خواب اینجاست در چشمان تو یا جای آب
می روم، یادت بماند!
می شوی از درد عشقت عاقبت خانه خراب
شک نکن این عاشقیها نیست جز رنج و عذاب
خواب از چشمان اشک آلود رفت .. ..
در به هم کوبیده شد غوغا کنان
پنجره با پرده ها نجوا کنان
قاب عکس روی میز
می زند حرف از گریز
یارب امشب
آبروی دل نریز
چار دیوار اتاق
دست در دستان یکدیگر
نگاهم می کنند
خوب می فهمم ترحّم بر من و شام سیاهم می کنند
می نشینم
گوشه ی دنج اتاق
دستهایم داغ داغ
گیج و مَنگم واژه ها در ذهن من آشفته اند...
سالها از درد دوری گفته اند
مینویسم ازتو می پیچد شمیمت درغزل
می زنم سر را به سنگ بی کسی ها
مملو از رنج و غم دلواپسی ها
سعی دارم تا بگویم دوستش دارم ولی
این ؛ کلامی ساده نیست
باز امشب تا سحر بیدارم و
شعر من آماده نیست!!!
۵.۴k
۲۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.