می دانم همین روزها

می دانم همین روزها
آشوب دلم آرام می گیرد
در حوالی پاییز
هم قدم با مهر می آیی ..
ای که نبض حیاتم
در دستان توست ..
تو هدیه پاییزیِ منی ...

باران_قیصری
دیدگاه ها (۲)

دو دلم اینکه بیاید من معمولی راسر و سامان بدهدیا سر و سامان ...

جایت کنارم خالی ستمثل نبات کنار چایمثل گلپر روی انارمثل بوی ...

همیشهبه انتهای گریه که می رسمصدای سادۀ فروغ، از نهایت شب را ...

و پروانه ایکه دلش رابه یک پلنگ باخته بود٬از ماهپیراهنیبرای ش...

مادر...در ستایش دنیای پرمهرت ترانه ای از اخلاص خواهم سرودوگل...

#شعـــرای که جان و دلِ من بندِ نگاهِ تو شدههمه ی دلخوشیم چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط