من صبورم اما؛بی دلیل از قفسِ کهنه ی شب می ترسمبی دلیل از همه ی تیرگی رنگِ غروبو چراغی که تو را از شبِ متروکِ دلم دور کندمن صبورم اماآه ، این بغض گرانصبر چه می داند چیست •••