فروغ پرسید کی ازدواج می کنیم


فروغ پرسید: کی ازدواج می کنیم؟
گفتم: اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتاده ی بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و شغل سوم و دویدن دنبال یک لقمه نان از کله سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم ...
و تو به جای عشق باید به دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و مهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشویی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی …
هر دومان یخ می زنیم. بیشتر از حالا پیش همیم ولی کمتر از حالا همیدیگر رو می بینیم …
نمی توانیم ببینیم، فرصت حرف زدن با هم نداریم، در سیاله زندگی دست و پا می زنیم، غرق می شویم و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دستمان ساخته نیست ... #مصطفی_مستور
___________________________________
:
من چه می‌دانستم
خیاطی برای یک زن
انقدر واجب است!

یک زن باید
خیاط باشد
تا بتواند
چشم‌های مردی
را
به قامت
لحظه‌های دلتنگی‌اش
بدوزد
___________________________________
دیدگاه ها (۱)

🍁 خدا را میتوان حس کردبه وقت آسمان دیدنبه وقت گریه ابروبه وق...

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کندگر نباشی در وجودم ...

حالا فهمیدین درد امثال BBC , درد مهاجر های افغانستانی و این ...

ازدواج از روی اجبار۲ p11

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط