میخواهمبنویسم اماکلماتجانیندارند

میخواهم‌بنویسم ، اما‌کلمات‌جانی‌ندارند !
میخواهم‌بگویم‌ بیایی‌ ، اما‌کلمات‌کنارهم‌درست‌جای‌نمیگیرند !
میخواهم بگویم همه‌چیز را ؛

از تو نبودنت‌ وآنچه‌که‌ازتوبه‌جای‌مانده ..

اما نمیتوانم‌ ، بارهامینویسم‌ و خط‌میزنم !
جملاتم‌ بهم‌ریخته دیگر مثل‌قبل خوب‌کنارهم‌جای‌نمیگیرند !

نبودنت‌ آنقدر سخت‌ست که‌کلمات‌هم‌نمیتوانند‌توصیفش‌کنند‌ . .
فقط‌میگویم‌ بمان حتی‌اندازه‌نیم‌نگاهی که‌برای‌من دنیاییست‌
دیدگاه ها (۰)

‏باید می‌بودی، تا برات می‌خوندم«دارد همه‌چیز، آنڪه تو را داش...

ماراشکایتی‌زتوگر‌هست‌هم‌به‌توستکز‌تو‌به‌دیگران‌نتواند‌برد‌،د...

بھ معناۍ " روح "اذن بده تا به این شکل ، برایت تَفسیر کنم .او...

؛مامان همه‌یِ برق‌های خونه رو خاموشکرده و نور زرد چراغ گوشه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط