مامان همهی برقهای خونه رو خاموش

؛
مامان همه‌یِ برق‌های خونه رو خاموش
کرده و نور زرد چراغ گوشه‌ی خیابون از
شیشه‌های بخار گرفته تابیده، در تاریکیِ
خونه همیشه دوست داشتم زمستون
باشه بارون بباره و برق قطع
بشه ..

#آنِ‌من
#زمستان‌خاطره‌انگیز
دیدگاه ها (۱)

بھ معناۍ " روح "اذن بده تا به این شکل ، برایت تَفسیر کنم .او...

میخواهم‌بنویسم ، اما‌کلمات‌جانی‌ندارند !میخواهم‌بگویم‌ بیایی...

من از آن تافته‌های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم.ام...

درونِ سینه دلۍ خسته از دویدن بود !کھ در هواۍ وصال تو از نفس ...

پارت 4

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۵

شب آرام کنار بارون.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط