ات ویو
ات ویو
رفتیم داخل اتاق
جین:پرنسسم لباساتو عوض کن بخوابیم
ات:باشه پرنسم
پرش به یک ماه بعد%%%%%%%%%%%%%%%%%
ات ویو
یه ماهی میشه با سوکجین ازدواج کردم خیلی خوشحالم اینجا همه چی عالیه فقط هانول خیلی اذیتم میکنه من که باهاش مشکلی ندارم نمیدونم چرا باهم این طوری میکنه هوتاکی هم سوکجین رو خیلی دوست داره
رفتم پایین دیدم هانول و مادرش نشستن تو پذیرایی این کی اومد اخه
ات:سلام خوشاومدین خانم هوانگ
(هوانگ رو این نشون میدم#)
#سلام(حرسی)
هانول:چرا اومدی اینجا
م/جین:سلام خانم هانول خوش اومدین
#سلام ممنون مرسی
رفتیم نشستیم که جینو هوتاکی اومدن نشستن کنارمون رفتیم سر میز شام خانم هوانگ هم رفتن که عالیجناب گفتن
.....
رفتیم داخل اتاق
جین:پرنسسم لباساتو عوض کن بخوابیم
ات:باشه پرنسم
پرش به یک ماه بعد%%%%%%%%%%%%%%%%%
ات ویو
یه ماهی میشه با سوکجین ازدواج کردم خیلی خوشحالم اینجا همه چی عالیه فقط هانول خیلی اذیتم میکنه من که باهاش مشکلی ندارم نمیدونم چرا باهم این طوری میکنه هوتاکی هم سوکجین رو خیلی دوست داره
رفتم پایین دیدم هانول و مادرش نشستن تو پذیرایی این کی اومد اخه
ات:سلام خوشاومدین خانم هوانگ
(هوانگ رو این نشون میدم#)
#سلام(حرسی)
هانول:چرا اومدی اینجا
م/جین:سلام خانم هانول خوش اومدین
#سلام ممنون مرسی
رفتیم نشستیم که جینو هوتاکی اومدن نشستن کنارمون رفتیم سر میز شام خانم هوانگ هم رفتن که عالیجناب گفتن
.....
۳.۷k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.