مرگ شاید

مرگ ، شاید
یکی از همین روزها
مرا به یک پیاده رویِ دو نفره
دعوت کند ؛

در این میان
نگران شعرهایی هستم
که شب ها
زیر بالش گریه کردم و
تو هرگز
آنها را نخواهی خواند...


@∩Λ∫Λ§
دیدگاه ها (۱)

ﺗــــﻨــــﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ...ﭼــــــﻮﻥ ﮐــــﺴﯽ ﺭﻭ ﭘﯿـــــــــــﺪﺍ ﻧﮑـ...

ﺍﻟـــــــــﻮﺧـــــــﺪﺍﻣﮕــــــــﻪ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾــــــﺪﯼ ﺗﺎﺑﻨ...

دردیعنـی :امشبــم مثــل شبــای دیگـهرو تختت دراز بکشـــیآهنگ...

از دلت خواهم رفت قلبم را میکشم خودم را شکنجه میدهم فراموشت م...

ای تو که عشق تو مرا گرامی و خوار کرد، چگونه می‌توانم به تو ب...

🌿 آرامش شب 🌿حالا که شب پرده‌ی تاریکی‌اش را گسترانده، جهان می...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط