از دلت خواهم رفت

از دلت خواهم رفت
قلبم را میکشم خودم را شکنجه میدهم
فراموشت میکنم مانند خاطرات کودکیم
فراموشت میکنم مانند اولین اشکم که بر گونه هایم چکید
تو مال من بوده ای اما حواست به قلب من نیست
میروم که یادم کنی
من میروم، میروم تا در اوج تنهاییت اسمم را زمزمه کنی ،آن زمان که هیچ کس و هیچ چیز همانندم نمیشود
من میروم،میروم تا مگر از رفتنم قدر چشمهایم را بدانی
من میروم،میروم تاچشمهایم کور نشده اند
کور بودن برای چشمهایم خیلی زود است..

من میروم،میروم تا دل شکسته و قلب مرده ام را خاک کنم
خاک کنم شاید گذرت زمانی آنجا خورد وخاک قلبم زیر پاهایت ماند،بگذار زیرپاهایت بماند،بماند نکند روزی قلبم زیر خاک بی تابی برایت کند...

@∩Λ∫Λξ
دیدگاه ها (۲)

دردیعنـی :امشبــم مثــل شبــای دیگـهرو تختت دراز بکشـــیآهنگ...

مرگ ، شایدیکی از همین روزهامرا به یک پیاده رویِ دو نفرهدعوت ...

دیگر هیچ چیز سرجای اول خود برنمیگردددیگر شبیه خودت نیستیدیگر...

↺⇽ﺍﯾـﺴﺘـﺎﺩﻩ ﺍﻡً... ﺧـﺴﺘـﻪً... !!!✘↲ﺍﻣـﺎٓٓ ﺻـﺒـﻮﺭً ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط