دلهره

#دلهره
part 6

نمیدونم چرا امروز تو سرم زده باز به اون عمارت متروکه برم شاید برای اینکه همه ی اینا از اونجا شروع شد .
یا اینکه یه چیزی داره منو به اونجا میکشه
هنوز نمیدونم چرا ولی تصمیم گرفتم هر جور شده امروز به اون امارت برم
پس اماده شدم و با ماشین به سمت اونجا رفتم بعد از اون اتفاق هیچ وقت وارد اون عمارت نشدم فقط بعضی اوقات از کنارش رد میشدم

ویو تهیونگ

تنها چیزی که از مادرم برام مونده اون گردنبندیه که همیشه همراهش بود
مادرم خیلی تصادفی مرد خیلی بی دلیل توی اون تصادف ماشین سالم بود اما مادرم ...
الا یه چند روزی هست اومدم سئول و فردا اولین روزیه که قراره برم دانشگاه نمیدونم قراره چی برام پیش بیاد اما امید وارم اتفاق بری برام نیوفته
دیروز گشتی تو سئول زدم شهر باحالی بود اما تا وقتی که به این شهر شلوغ و ادماش عادت کنم زمان میبره
امروز هم میخوام باز یه دوری توی سئول بزنم بلاخره باید با اینجا اشنایی پیدا کنم .
از خونه زدم بیرون امروز میخوام به اون محله ی قدیمی برم تعریفشو قبله خیلی زباد شنیدم .
البته تصمیم گرفتم تا اونجا رو پیاده برم چون فاصله ی زیادی با خونه ی من نداشت .
یه ده دقیقه یی بود که داشتم قدم میزدم که یه دفعه یه خونه ی خیلی بزرگ چشممو گرفتم معلوم بود یه خونه ی متروکه هست .
یعنی میشه برم توش و داخل این خونه رو ببینم البته عمارت اسم مناسب تری براش بود معلومه قبلا این خونه برای ادم سروتمندی بوده اما چرا الا متروکه هست این سوال خیلی ذهنمو کنجکاو کرده بود .
همینجور خیره به اون عمارت بودم که یه ماشین کنار اون عمارت پارک کرد و رفت داخل اون عمارت متروکه یعنی اون صاحب اینجاست اما اینجا که متروکه هست خیلی کنجکاو شدم پس بعد از اون رفتم داخل تا ببینم چه خبره
دیدگاه ها (۰)

# دلهرهpart 7ویو نوئل به اونجا که رسیدم بدون هیچ معطلی رفتم ...

# دلهره part 5با وحشت از جام بلند شدم نفسم بریده بریده بالا ...

شدنمون مبارک100

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part:𝟣𝟫شایدم مرده بودسعی میکردم مثب...

Mafias Stepdaughter

my baby girlPart;۳۰season:۲________________________________(...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط