֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_229🎀•
دلبر كوچولو
-میتونستی تو عمارت بمونی تا تورو هم اتیش بزنن
-کی زن ارباب اتیش میزنه
-همون کسی که اسطبل اتیش زده
-نمیخای بفهمی کی بوده؟
-چطوری همچین فکری کردی
-اخه سریع از روستا بیرون اومدی
-خودم میدونم چیکار کنم تو فقط بار اضافه نشو بشین توخونه غذاتو بپز
میدونستم اصرار بیش از حد یعنی حرفایی که دیگه نمیخواستم بشنوم
شاید این عقد درست نبود ولی خب مگه چی میشد یکمدت نقشش بازی کنم خودمم لذت ببرم
+ممد میاد دم خونه در باز نمیکنی
-برای چی باید بیاد
-هر چی باشه میخاد بیاد عقد کنونمونو شیرینی بده
-خیلی خوبه که
-نه یکروز دعوتشون میکنیم
-پاهام درد گرفت وایستا یکم
-وقت ندارم
-اخه کی به زنش اهمیت نمیده بی شخصیت
-زن صوری!
-خب همون زن صوری یک انگشترم نداره البته برام مهم نیست چیزی از ارزش های من کم نمیکنه
پوزخندش مثل میخ بود که رو مغزم میکوبیدن
ولی خیر من ادمی نبودم که کوتاه بیام
#PART_229🎀•
دلبر كوچولو
-میتونستی تو عمارت بمونی تا تورو هم اتیش بزنن
-کی زن ارباب اتیش میزنه
-همون کسی که اسطبل اتیش زده
-نمیخای بفهمی کی بوده؟
-چطوری همچین فکری کردی
-اخه سریع از روستا بیرون اومدی
-خودم میدونم چیکار کنم تو فقط بار اضافه نشو بشین توخونه غذاتو بپز
میدونستم اصرار بیش از حد یعنی حرفایی که دیگه نمیخواستم بشنوم
شاید این عقد درست نبود ولی خب مگه چی میشد یکمدت نقشش بازی کنم خودمم لذت ببرم
+ممد میاد دم خونه در باز نمیکنی
-برای چی باید بیاد
-هر چی باشه میخاد بیاد عقد کنونمونو شیرینی بده
-خیلی خوبه که
-نه یکروز دعوتشون میکنیم
-پاهام درد گرفت وایستا یکم
-وقت ندارم
-اخه کی به زنش اهمیت نمیده بی شخصیت
-زن صوری!
-خب همون زن صوری یک انگشترم نداره البته برام مهم نیست چیزی از ارزش های من کم نمیکنه
پوزخندش مثل میخ بود که رو مغزم میکوبیدن
ولی خیر من ادمی نبودم که کوتاه بیام
۴.۵k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.