رمان جونگکوک مافیا2
#رمان_جونگکوک_مافیا2
part 8F2
داشتیم فیلم میدیدیم که یهو یکی با صدای بلند اومد تو و گفت: سلام اقا جونگکوک (حرصی)
جونگکوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
{نکته:اون کسی که اومده دختره و خیلی هم لوسه }
دخترع: واقعا که جونگکوک این دخترع کیع که پیشته هوم؟
ا. ت: شما کی باشی؟
دخترع: من میا هستم و دوس......
جونگکوک: اون دوست بچگیامه(جونگکوک وسط حرفش پرید)
ا. ت: اها
جونگکوک: ا. ت تو برو منم میام
ا. ت: میرم تو اتاقم
جونگکوک: باش ا. ت
ا. ت: اها پس صدام میکنی ا. ت(تو دلش)
ا. ت رفت تو اتاق «««
ویو ا. ت<
اه چرا جونگکوک نمیاد دارع با اون دختره میا چه حرفی میزنه تو همین فکرا بودم که یهو..
صدای داد میا اوند رفتم درو اروم باز کردم که صداشونو بشنوم.{چقدر فضولی خواهرم😂}
جونگکوک: بسه گفتم برو گمشو میا
میا: عمرا جونگکوک تو خودت نیستی چت شده من فقط ۳سال نبودم تو مگه نمیگفتی که...
جونگکوک: ببند دهنتو گمشو
میا: میرم. ولی اصلا ولش کن مهم نی
ادامه ۱۰لایک❤️
#جیم_ات
part 8F2
داشتیم فیلم میدیدیم که یهو یکی با صدای بلند اومد تو و گفت: سلام اقا جونگکوک (حرصی)
جونگکوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
{نکته:اون کسی که اومده دختره و خیلی هم لوسه }
دخترع: واقعا که جونگکوک این دخترع کیع که پیشته هوم؟
ا. ت: شما کی باشی؟
دخترع: من میا هستم و دوس......
جونگکوک: اون دوست بچگیامه(جونگکوک وسط حرفش پرید)
ا. ت: اها
جونگکوک: ا. ت تو برو منم میام
ا. ت: میرم تو اتاقم
جونگکوک: باش ا. ت
ا. ت: اها پس صدام میکنی ا. ت(تو دلش)
ا. ت رفت تو اتاق «««
ویو ا. ت<
اه چرا جونگکوک نمیاد دارع با اون دختره میا چه حرفی میزنه تو همین فکرا بودم که یهو..
صدای داد میا اوند رفتم درو اروم باز کردم که صداشونو بشنوم.{چقدر فضولی خواهرم😂}
جونگکوک: بسه گفتم برو گمشو میا
میا: عمرا جونگکوک تو خودت نیستی چت شده من فقط ۳سال نبودم تو مگه نمیگفتی که...
جونگکوک: ببند دهنتو گمشو
میا: میرم. ولی اصلا ولش کن مهم نی
ادامه ۱۰لایک❤️
#جیم_ات
۱۰.۵k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.