رمان جونگکوک مافیا2
#رمان_جونگکوک_مافیا2
part 6 F2
دیدم جونگکوک افتاد رو زمین جیغ کشیدم و پدر جونگکوک جونگکوک رو گرفت تا نیوفته زمین تا خواستم برم پیش جونگکوک جیمین دستمو گرفت
و رو پیشونیم اصلحه گذاشت و گفت: اگه بری پیش این جناب جفتتونو میکشم ا. ت خانم
ا. ت: ازم چی میخوای خوب؟
جیمین: تو مال منی نباید جز من مال کسی باشی و حق نداری بری پیش این جونگکوک
جونگکوک: چرا حق ندارع من میدونم تو دنبال چی هستی ولی فکرش به سرت نزنه چون با من طرفی
جیمین: تو که همینجوری کلی خون ازت رفته پس ببند
ا. ت؛: بزار زنگ بزنم امبولانس حال جونگکوک بده لطفا جیمین
جیمین: خیر ا. ت نمیزارم تا تو منو نخوای نمیزارم
ا. ت: باشه هرکاری بخوای میکنم فقط بزار ببریمش بیمارستان
جیمین: باش دستمو بگیر بیبی گرل
جونگکوک: هوی هوی یک بار دیگه بگی بیبی گرل زدم زیر گوشتاا
جیمین: تو ب دردت برس
رفتم دست جیمینو گرفتم تا بزارع جونگکوکو ببریم بیمارستان اما.........
ادامه ۸لایک❤️
فصل دوم 🙃
part 6 F2
دیدم جونگکوک افتاد رو زمین جیغ کشیدم و پدر جونگکوک جونگکوک رو گرفت تا نیوفته زمین تا خواستم برم پیش جونگکوک جیمین دستمو گرفت
و رو پیشونیم اصلحه گذاشت و گفت: اگه بری پیش این جناب جفتتونو میکشم ا. ت خانم
ا. ت: ازم چی میخوای خوب؟
جیمین: تو مال منی نباید جز من مال کسی باشی و حق نداری بری پیش این جونگکوک
جونگکوک: چرا حق ندارع من میدونم تو دنبال چی هستی ولی فکرش به سرت نزنه چون با من طرفی
جیمین: تو که همینجوری کلی خون ازت رفته پس ببند
ا. ت؛: بزار زنگ بزنم امبولانس حال جونگکوک بده لطفا جیمین
جیمین: خیر ا. ت نمیزارم تا تو منو نخوای نمیزارم
ا. ت: باشه هرکاری بخوای میکنم فقط بزار ببریمش بیمارستان
جیمین: باش دستمو بگیر بیبی گرل
جونگکوک: هوی هوی یک بار دیگه بگی بیبی گرل زدم زیر گوشتاا
جیمین: تو ب دردت برس
رفتم دست جیمینو گرفتم تا بزارع جونگکوکو ببریم بیمارستان اما.........
ادامه ۸لایک❤️
فصل دوم 🙃
۵.۱k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.