بخاطر یکی که برام عزیزه پارت بعدی رو همین الان می زارم
بخاطر یکی که برام عزیزه پارت بعدی رو همین الان میزارم
(امیدوارم خوشت بیاد )
∞کاراگاه من ∞
پارت ³🐥🍓
اون ... فلیکس بود
_سلام خانم لی
هانا : ممنون
رئیس : قرارع یک پرونده جدید بدم بهتون
_،هانا : ما
رئیس : بله در مورد یک قاتل سریالی که باید در موردش تحقیق کنید
_چشم آقای چنگ
هانا : میشه با آقای هوانگ تحقیق کنم
_ *نگاه معنا داره *
رئیس : نه نمیشه
_اوکی
و از در خارج شدیم
که گفت
_چرا میخوای ازم فاصله بگیری هانا
هانا : من همچین کاری نمیکنم بعدشم نسبتی نداریم که بخوام بچسبم بهت
هانا : آخه میترسم دوست دخترت ناراحت شه
_دوست دخترم ؟
هانا : لینا منتظرته آقای لی
و از اونجا خارج شدم
(ساعت ۲ شب )
فقط من بودم و داشتم روی پرونده تحقیق میکردم که یهو در باز شد و چند مرد سیاه پوش بهم حمله کردن
و تا میتونستن منو زدن ولی خداروشکر پرونده رو قایم کردم و بعد بیهوش شدم
(فلیکس ویو )
رفتم ببینم گوشیمو رو میزم جا گذاشتم یا نه که وقتی درو باز کردم با هانا رو برو شدم که رو زمین افتاده و بیهوشه پس بغلش کردم و بردمش توی ماشین گذاشتمو تا میتونستم گاز دادم
(ادامه پارت بعد)
شرایط :
فالور⁶
لایک⁶
(امیدوارم خوشت بیاد )
∞کاراگاه من ∞
پارت ³🐥🍓
اون ... فلیکس بود
_سلام خانم لی
هانا : ممنون
رئیس : قرارع یک پرونده جدید بدم بهتون
_،هانا : ما
رئیس : بله در مورد یک قاتل سریالی که باید در موردش تحقیق کنید
_چشم آقای چنگ
هانا : میشه با آقای هوانگ تحقیق کنم
_ *نگاه معنا داره *
رئیس : نه نمیشه
_اوکی
و از در خارج شدیم
که گفت
_چرا میخوای ازم فاصله بگیری هانا
هانا : من همچین کاری نمیکنم بعدشم نسبتی نداریم که بخوام بچسبم بهت
هانا : آخه میترسم دوست دخترت ناراحت شه
_دوست دخترم ؟
هانا : لینا منتظرته آقای لی
و از اونجا خارج شدم
(ساعت ۲ شب )
فقط من بودم و داشتم روی پرونده تحقیق میکردم که یهو در باز شد و چند مرد سیاه پوش بهم حمله کردن
و تا میتونستن منو زدن ولی خداروشکر پرونده رو قایم کردم و بعد بیهوش شدم
(فلیکس ویو )
رفتم ببینم گوشیمو رو میزم جا گذاشتم یا نه که وقتی درو باز کردم با هانا رو برو شدم که رو زمین افتاده و بیهوشه پس بغلش کردم و بردمش توی ماشین گذاشتمو تا میتونستم گاز دادم
(ادامه پارت بعد)
شرایط :
فالور⁶
لایک⁶
۳.۱k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.