منم دلم میخواست بغلش کنم و کردم
منم دلم میخواست بغلش کنم و کردم
زیاد باهاش قهر نبودم، حق داشت عصبی شه کلی بهم گعت پیشش بمونم...
فقط دلم میخواست براش ناز کنم، میدونم اون برادرمه ولی... دلم میخواست فقط برای اون خودمو لوس کنم و خودمم دلیلش رو نمیدونم..!
با هوسوک رفتیم یه رستوران خوب و غذا سفارش دادیم
نمیدونم چرا ولی یاد یوگیوم افتادم، یبار وقتی باهاش قهر بودم اوردتم رستوران و هرکاری کرد تا از دلم دراره
انگار هوسوک قیافه ناراحتمو دید
_چیشده ا.ت؟ ناراحتی؟ بخاطر منه؟
+ نه نه نه نه، راستش... یاد یوگیوم افتادم... یروز که باهاش...
_یااا جانگ ا.ت، دیگه حق نداری به یوگیوم فکر کنی
تو باید منو تو ذهنت داشته باشی، منو باید جای دوست پسرت ببینی، فهمیدی؟
+ایشش چی میگی؟ چرا داداشمو جای دوست پسرم ببینم؟
_ا.ت دیگه حق نداری به من بگی برادر فهمیدی؟ من داداشت نیستم
حرفمم مربوط به همینه
+خب بگو، همش میخوای بگی ولی نمیگی
"هوسوک ویو"
سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی میکردم
+چرا ساکت شدی بگو
_خب چیزه، راستش... ا.ت من... شاید نخوای قبول کنی یا بگی درست نیست و کلی بهونه دیگه، ولی نمیتونم ببینم تو مال کس دیگه ای شدی
+منظورت چیه؟
_واقعا نمیفهمی؟
با بغض ادامه دادم
_ا.ت... لطفا ردم نکن، من... خیلی وقته که... دوست دارم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام و الیک الخماری
الامیدوارم الخدا الصبری از الدست الادمین به الشما البدهد😔
زیاد باهاش قهر نبودم، حق داشت عصبی شه کلی بهم گعت پیشش بمونم...
فقط دلم میخواست براش ناز کنم، میدونم اون برادرمه ولی... دلم میخواست فقط برای اون خودمو لوس کنم و خودمم دلیلش رو نمیدونم..!
با هوسوک رفتیم یه رستوران خوب و غذا سفارش دادیم
نمیدونم چرا ولی یاد یوگیوم افتادم، یبار وقتی باهاش قهر بودم اوردتم رستوران و هرکاری کرد تا از دلم دراره
انگار هوسوک قیافه ناراحتمو دید
_چیشده ا.ت؟ ناراحتی؟ بخاطر منه؟
+ نه نه نه نه، راستش... یاد یوگیوم افتادم... یروز که باهاش...
_یااا جانگ ا.ت، دیگه حق نداری به یوگیوم فکر کنی
تو باید منو تو ذهنت داشته باشی، منو باید جای دوست پسرت ببینی، فهمیدی؟
+ایشش چی میگی؟ چرا داداشمو جای دوست پسرم ببینم؟
_ا.ت دیگه حق نداری به من بگی برادر فهمیدی؟ من داداشت نیستم
حرفمم مربوط به همینه
+خب بگو، همش میخوای بگی ولی نمیگی
"هوسوک ویو"
سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی میکردم
+چرا ساکت شدی بگو
_خب چیزه، راستش... ا.ت من... شاید نخوای قبول کنی یا بگی درست نیست و کلی بهونه دیگه، ولی نمیتونم ببینم تو مال کس دیگه ای شدی
+منظورت چیه؟
_واقعا نمیفهمی؟
با بغض ادامه دادم
_ا.ت... لطفا ردم نکن، من... خیلی وقته که... دوست دارم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام و الیک الخماری
الامیدوارم الخدا الصبری از الدست الادمین به الشما البدهد😔
- ۲.۴k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط