گفتی غزل بگو چه بگویم مجال کو

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟
دیدگاه ها (۳)

خود را شبی در آینه دیدم ، دلم گرفت از فکر اینکه قد نکشیدم دل...

یک غزل مهمان من باش و پس از آن ! شب بخیرنرم نرمک دستی افشان ...

هر بار به تــــــــو فکر میکنم ... چـیزی به نـبـضـم اضـافه م...

بغضی گلویم را گرفته بی صدا حالایعنی تو را کم دارد این حال و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط