بغضی گلویم را گرفته بی صدا حالا
بغضی گلویم را گرفته بی صدا حالا
یعنی تو را کم دارد این حال و هوا حالا
.
این روزهای بی تو تکرارند، تکرارند
فرقی ندارد حال من دیروز با حالا
.
در سینه اش هر کوه بی شک آتشی دارد
یک مرد آیا دیده ای بی درد تا حالا؟!
.
من شهریارم، شاعری که پیر شد بی تو
یک روز می آیی و می پرسم: چرا حالا؟!
.
یک روز نه... هرگز نمی آیی که تنهایی
در بر گرفته روز و شب های مرا حالا
.
سر می رود از کاسه ی هر ابر روزی صبر
یعنی که باران می شوند این بغض ها حالا
سجاد_رشیدی_پور
یعنی تو را کم دارد این حال و هوا حالا
.
این روزهای بی تو تکرارند، تکرارند
فرقی ندارد حال من دیروز با حالا
.
در سینه اش هر کوه بی شک آتشی دارد
یک مرد آیا دیده ای بی درد تا حالا؟!
.
من شهریارم، شاعری که پیر شد بی تو
یک روز می آیی و می پرسم: چرا حالا؟!
.
یک روز نه... هرگز نمی آیی که تنهایی
در بر گرفته روز و شب های مرا حالا
.
سر می رود از کاسه ی هر ابر روزی صبر
یعنی که باران می شوند این بغض ها حالا
سجاد_رشیدی_پور
- ۳.۱k
- ۲۳ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط