شیشه شکسته

پارت دوم شیشه شکسته

چشماتو باز کردی و نگاهی بهش انداختی باورت نمیشد تهیونگ بود ولی اون از کجا میدونست که تو اینجایی؟
همونطور که با تعجب داشتی بهش نگاه میکردی گفت
+تعجب نکن خودت بهم گفته بودی وقتی دلت میگیره میای دریا تا آرامش پیدا کنی.
درسته خودت بهش گفته بودی
+ میدونم نمیخواستی منو ببینی ولی باید بهت توضیح بدم لطفا صبر کن.
* میدونم میخوای یه بهانه ای بیاری پس نمیخوام بشنوم
میخواستی بلد بشی که دستت رو گرفت و گفت
+ نه ا/ت صبر کن واقعا راست میگم منو گروگان گرفته بودن
با این حرفش چهار ستون بدنت لرزید و پاهات سست شد
+ اجازه بده توضیح بدم
* ب..ب..اشه
+ لطفا بشین
هردوتون نشستین و تهیونگ شروع کرد به توضیح دادن
+ خب حدود دو‌ماه پیش که من برای سفر کاری از سئول به پاریس رفتم قرار بود یه هفته ای برگردم ولی وقتی که میخواستم سوار هواپیما بشم تا برگردم چند نفر بهم نزدیک شدن و بعد از اون چیزی دیگه یادم نمیاد چون بیهوش بودم
وقتی که چشمامو باز کردم دست و پاهام بسته بود و روی یه صندلی داخل یه زیر زمین بودم
هر چقدر داد زدم کسی صدامو نشنید
گوشیمو ازم گرفته بودن و نمیدونستم کجا گذاشتنش بعد از چند دقیقه یه مرد اومد و بهم گفت
& تو باید کیم تهیونگ از شرکت سئول باشی درسته؟
+ ب..بله درسته ولی من اینجا چیکار میکنم؟
& تو یه گروگانی؟
+ گ...گ..گروگان؟
ب..برای چی؟
& برای اینکه پدرت پول منو پس بده
ما راهی جز اینکه پسرشو گروگان بگیریم تا پولمو بده
تا وقتی که پدرت بیاد آسیبی بهت نمیزنیم ولی به این زودیا قرار نیست از اینجا بری
+ ب..بخشید من میتونم به یه نفر زنگ بزنم؟
& نه
+ چرا؟
& چون احتمال داره جای مارو پیدا کنن

پایان پارت دوم⛓
اسکی ممنوع❌
دیدگاه ها (۱)

شیشه شکسته

شیشه شکسته

شیشه شکسته

با تو

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۴ویو جونگ کوک داد زدم:تا کییی؟؟؟ یه ماه بس نبود...

اوکی اوکی سلام بچه ها من خود ارشیام مثل اینکه یکی اکانت منو ...

چند شاتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط