[bad student]
[bad student]
روز اردو
ا/ت ویو
جمع و جور کرده بودم و اماده رفتن بودم سوار ماشین شدم و وقتی به مدرسه رسیدم وارد دفتر دبیران شدم تا یه مقدار با اونا گپ بزنم.
کوک ویو
دیدین ادما موقع اردو چقدر زود بیدار میشن وعض منم الان همینه اماده برای رفتن. تو مدرسه که رفتم تو حیاط پر بود یعنی چند دقیقه دیگه حرکت میکنیم. تنها دوستی که من بهش اعتماد دارم تهیونگه و الان دارم دنبالش میگردم که چشمم خورد به ا/ت داشت با چند تا بچه هم سن و سال خودم واقعا داشت حسودیم میشد اون باید با پن انقدر صمیمی باشه
♤سلام برادر گلم
_عو سلام
♤خوبی؟
_اره فقط میخوام بدونم چرا داشتیم میرفتیم خونه نبودی ؟
♤ععععاااا من ......چیزه.......یه جیزی رو جا گذاشته بودم تو ساختمون
_وسایلت تو حیاط بود
♤م..من...چیزه
_به من دروغ نگو دیدم داشتی چیکار نیکردی
♤😅😅😅
چند ساعت بعد توقف اتوبوس در فلان جا
برامون هتل گرفتنو هر اتاق دو نفره بود خوله منو ته باهم
_ته منو تو تویه اتاق باشیم ؟
♤امم چیزه میدونی منو خانم پارک قرار شد تو یه اتاق باشیم.......ببخشید
راستش واقعا ناراحت شدم همه یه نفرو داشتن به جز من البته خودمم دوست ندارم چون به کسی اعتماد ندارم
ا/ت ویو
هما بچه ها دوتا دوتا داشتن میرفتن تو اتاقاشون که لیا اومد
¤ا/ت ....میگم م..میشه تو با جونگکوک تو یه اتاق ب..برین
+ لیا حالت خوبه من چرا باید برم با اون تو یه اتاق تا تو رو دارم
¤آ.آخه ا/ت من ب..با کیم تهیونگم...
+چ..چی؟ یعنی اونو به من ترجیح دادی ؟
¤ن..نه اصلا ولی وقتی خودت عاشق شی میفهمی
×ل..لیا
لیا رفت و منو با کلی عصبانیت و غم تنها گذاشت الان من باید با پسر اقای جئون تو یه اتاق باشم
رفتم پیشش تا بهش بگم چون مجبور بودم کیه دیگه ای هم نبود که یا من یا جونگکوک باهاش تو یه اتاق باشه فقط ما دوتا بودیم
+ج..جونگکوکا پ..پاشو م..منو تو باهم تو ی.یه اتاقیم
_خانم کیم ؟ حالتون خوبه بد به نظر میاین؟
همونجا ترکیدم و شرو کردم به گریه کردن که بغلم کرد
_چیزی نیست اروم باش نمیخواد توضیح بدی اول خودتو خالی کن
همونجوری که گریه میکردم منو برد تو یه اتاقمون و من گذاشت رویه تخت از دوتا تختی که اونجا بود
کوک ویو
گذاشتمش رو تخت و میخواستم برم تا بیشتر از این اذیتش نکردم که دیدم محکم بغلم کرده. دلم نیومد ولش کنم بغلش کردمو نازش میکردم که کم کم اروم شد
_حالا بهم بگو
+لیا هق لیا ولم کرد
_خانم پارک ؟ دوست من الان هم اتاقیه اونه
+می هق میدونم
_گریه نکن عیب نداره......نمیدونم تا الان فهمیدی یا نه ولی من عاشقت شدم ....میتونی پنو قبول کنی ؟
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه پارت بعدی اسماته
روز اردو
ا/ت ویو
جمع و جور کرده بودم و اماده رفتن بودم سوار ماشین شدم و وقتی به مدرسه رسیدم وارد دفتر دبیران شدم تا یه مقدار با اونا گپ بزنم.
کوک ویو
دیدین ادما موقع اردو چقدر زود بیدار میشن وعض منم الان همینه اماده برای رفتن. تو مدرسه که رفتم تو حیاط پر بود یعنی چند دقیقه دیگه حرکت میکنیم. تنها دوستی که من بهش اعتماد دارم تهیونگه و الان دارم دنبالش میگردم که چشمم خورد به ا/ت داشت با چند تا بچه هم سن و سال خودم واقعا داشت حسودیم میشد اون باید با پن انقدر صمیمی باشه
♤سلام برادر گلم
_عو سلام
♤خوبی؟
_اره فقط میخوام بدونم چرا داشتیم میرفتیم خونه نبودی ؟
♤ععععاااا من ......چیزه.......یه جیزی رو جا گذاشته بودم تو ساختمون
_وسایلت تو حیاط بود
♤م..من...چیزه
_به من دروغ نگو دیدم داشتی چیکار نیکردی
♤😅😅😅
چند ساعت بعد توقف اتوبوس در فلان جا
برامون هتل گرفتنو هر اتاق دو نفره بود خوله منو ته باهم
_ته منو تو تویه اتاق باشیم ؟
♤امم چیزه میدونی منو خانم پارک قرار شد تو یه اتاق باشیم.......ببخشید
راستش واقعا ناراحت شدم همه یه نفرو داشتن به جز من البته خودمم دوست ندارم چون به کسی اعتماد ندارم
ا/ت ویو
هما بچه ها دوتا دوتا داشتن میرفتن تو اتاقاشون که لیا اومد
¤ا/ت ....میگم م..میشه تو با جونگکوک تو یه اتاق ب..برین
+ لیا حالت خوبه من چرا باید برم با اون تو یه اتاق تا تو رو دارم
¤آ.آخه ا/ت من ب..با کیم تهیونگم...
+چ..چی؟ یعنی اونو به من ترجیح دادی ؟
¤ن..نه اصلا ولی وقتی خودت عاشق شی میفهمی
×ل..لیا
لیا رفت و منو با کلی عصبانیت و غم تنها گذاشت الان من باید با پسر اقای جئون تو یه اتاق باشم
رفتم پیشش تا بهش بگم چون مجبور بودم کیه دیگه ای هم نبود که یا من یا جونگکوک باهاش تو یه اتاق باشه فقط ما دوتا بودیم
+ج..جونگکوکا پ..پاشو م..منو تو باهم تو ی.یه اتاقیم
_خانم کیم ؟ حالتون خوبه بد به نظر میاین؟
همونجا ترکیدم و شرو کردم به گریه کردن که بغلم کرد
_چیزی نیست اروم باش نمیخواد توضیح بدی اول خودتو خالی کن
همونجوری که گریه میکردم منو برد تو یه اتاقمون و من گذاشت رویه تخت از دوتا تختی که اونجا بود
کوک ویو
گذاشتمش رو تخت و میخواستم برم تا بیشتر از این اذیتش نکردم که دیدم محکم بغلم کرده. دلم نیومد ولش کنم بغلش کردمو نازش میکردم که کم کم اروم شد
_حالا بهم بگو
+لیا هق لیا ولم کرد
_خانم پارک ؟ دوست من الان هم اتاقیه اونه
+می هق میدونم
_گریه نکن عیب نداره......نمیدونم تا الان فهمیدی یا نه ولی من عاشقت شدم ....میتونی پنو قبول کنی ؟
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه پارت بعدی اسماته
۷.۰k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.