[bad student]
[bad student]
◇جونگکوک پاشو (داد)
_اومدم (داد)
سوار ماشین شدم و رفت سمت مدرسه.
مدرسه
♤سلام
_الیک
♤به نظر میاد حالت خوبه
_چه جورم (خواب آلود)
_به نظرم میاد خوب خونده باشی
♤(لبخند شیطانی)
وارد جلسه امتحان شدیم و نشستیم اخه سگ تو این وضع حوصله امتحان دادن داره؟
در همین حین ویو ا/ت
اروم و یواشکی اومدم تا اون پسره جئون منو نبینه که متوجه شدم کسی تو حیاط نیست
+آخیش
که یهو با صورت گاوی به نام لیا رو به رو شدن
+(جججیییغغغ)
¤عه چته وحشی
+بابا سکتم دادی بیشعور
¤باشه
+گمشو برو دفتر نباید ازش برون بیای
رفتم سر کلاسی کهوقرار بود مراقبش باشم که دیدم......وای این چرا باید تو این کلاس باشه . نفسمو نگه داشتم و رفتم تو که دانش آموزا برام بلند شدن نگاه های خیرشو رو خودم حس میکردم
+خوب میتونین شرو کنین
بعد امتحان
قرار بود بریم سر کلاسا درس بدیم که گفتن میخوان یه چیزی رو اعلام کنن
از زبون خودم
تمام بچه هارو به سف کرده بودن و اقای لی روی سکو رفت
×بچه های گلم ما برای اینکه خستگی امتحان از تنتون بره براتون یک برنامه اردو گذاشتیم (علامت اقای لی رو یادم رفته)
صدای شادی بچه ها تو حیاط بلند شد و همه در حال برنامه ریزی برای اردو بودن به جز ا/ت چون اون قرار نبود با اردو برا مگه نه ؟
×عو و بچه ها معلم ها هم قراره برای کمک به شما با شما بیان
خوب مثل اینکا نه باید اماده میشد و اقای لی اون روز رو تعطیل کرد
ویو ا/ت
منتظر لیا بودم تا باهاش خدافظی کنم که اومد و گفت
¤ا/ت من دیرتر میام تو برو
منم که خسته بودم قبول کردم و رفتم
کوک ویو
داشتم دنبال ته میگشتم همه جارو زیر و رو کردم نبود همون که نزدیک دستشویی شدم دیدم داره با خانم پارک کیس میره اون لحظه با خودم گفتم اگه ا/ت هم انقدر با عشق همراهی میکرد چی میشد ؟ ولی تا به خودم اومدم سریع از اونجا رفتم
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه الان بعدی رو میزارم
◇جونگکوک پاشو (داد)
_اومدم (داد)
سوار ماشین شدم و رفت سمت مدرسه.
مدرسه
♤سلام
_الیک
♤به نظر میاد حالت خوبه
_چه جورم (خواب آلود)
_به نظرم میاد خوب خونده باشی
♤(لبخند شیطانی)
وارد جلسه امتحان شدیم و نشستیم اخه سگ تو این وضع حوصله امتحان دادن داره؟
در همین حین ویو ا/ت
اروم و یواشکی اومدم تا اون پسره جئون منو نبینه که متوجه شدم کسی تو حیاط نیست
+آخیش
که یهو با صورت گاوی به نام لیا رو به رو شدن
+(جججیییغغغ)
¤عه چته وحشی
+بابا سکتم دادی بیشعور
¤باشه
+گمشو برو دفتر نباید ازش برون بیای
رفتم سر کلاسی کهوقرار بود مراقبش باشم که دیدم......وای این چرا باید تو این کلاس باشه . نفسمو نگه داشتم و رفتم تو که دانش آموزا برام بلند شدن نگاه های خیرشو رو خودم حس میکردم
+خوب میتونین شرو کنین
بعد امتحان
قرار بود بریم سر کلاسا درس بدیم که گفتن میخوان یه چیزی رو اعلام کنن
از زبون خودم
تمام بچه هارو به سف کرده بودن و اقای لی روی سکو رفت
×بچه های گلم ما برای اینکه خستگی امتحان از تنتون بره براتون یک برنامه اردو گذاشتیم (علامت اقای لی رو یادم رفته)
صدای شادی بچه ها تو حیاط بلند شد و همه در حال برنامه ریزی برای اردو بودن به جز ا/ت چون اون قرار نبود با اردو برا مگه نه ؟
×عو و بچه ها معلم ها هم قراره برای کمک به شما با شما بیان
خوب مثل اینکا نه باید اماده میشد و اقای لی اون روز رو تعطیل کرد
ویو ا/ت
منتظر لیا بودم تا باهاش خدافظی کنم که اومد و گفت
¤ا/ت من دیرتر میام تو برو
منم که خسته بودم قبول کردم و رفتم
کوک ویو
داشتم دنبال ته میگشتم همه جارو زیر و رو کردم نبود همون که نزدیک دستشویی شدم دیدم داره با خانم پارک کیس میره اون لحظه با خودم گفتم اگه ا/ت هم انقدر با عشق همراهی میکرد چی میشد ؟ ولی تا به خودم اومدم سریع از اونجا رفتم
خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه الان بعدی رو میزارم
۵.۸k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.