ششپارتی

#شش_پارتی
#هیونجین
#درخواستی
وقتی میفهمه بارداری..
نکته: این شش پارتی ادامه فیک قبلی بود وقتی شب عروسیتونه🎀✨


ویو ات
ازعروسیمون چهار ماه ونیم میگذره هیون خیلی تواین زمان خوب بود خیلی رمانتیکه وخیلی بام خوبببب فداش شم الهی
ویو راوی
صبح بود ات و هیون خوابیده بودن تقریبا ساعت هفت وربعه بعد یکمی هیون بیدار شد ودور واطرافش نگا کرد(بخاطر اینکه هیون پشتشو به ات داده ورو پهلو خوابیده) وبعد اتو دید یه لبخند محوی رولبای خوشفرمش نشست بعد سرشو سمت ساعت برد که ساعت۷:۲۱ بود بعد از تخت مشترکشون پاشدو رفت سمت کمدش وبازش کرد وحوله سفید رنگشو دراورد ورفت سمت حموم درشو بازکرد ووارد شد و لباساشو دراورد ودوشو بازکرد وشروع کرد به حموم کردن..
..............
ات از صدای دوش گرفتن هیون بیدار شد و فهمید که هیون بیدارع ساعتو نگا کرد که هفت و نیم نشون میده بعد رو یه گوشه از اتاق زل زده و کم کم حالش داشت بهم میخوره وباسرعت رو تخت نشست که سرش گیج رفت ولی کم کم حالش خوب شد وبعد هیون ازحموم با حوله که زیر تنش و بابالا تنه لخت و داشت با یه حوله دیگه موهاشو خشک میکرد بیرون اومد وقتی اتو دید لبخند زدو گفت
هیونجین: good morning baby(لبخند)
ات: صبح توهم بخیر ددی🎀✨💋💋💋💋
هیونجین: خوب خوابیدی بیب
ات: اوم ددی توچی
ات اینجا یکمم گیج شد وچشاشو یکم باز کرد چند ثانیه ات بالا اورد و باسرعت رفتم سمت دستشویی و...
نظردرکامنت🎀✨
دیدگاه ها (۶)

#شش_پارتی#هیونجین#درخواستیp²وقتی میفهمه بارداری... ات بالا ا...

وقتی که فیک نویسی واینقد منحرفی وبجایه خودارزیابی خود ار. ــ...

صداشششش#کاور#چان

#دوپارتی#هیونجین #درخواستی اخرثقتی شب عروسی... ویو ات ساعت ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط