گاهی اوقات به این فکر میکنم که چطور میشه احساسات رو دسته
گاهی اوقات به این فکر میکنم که چطور میشه احساسات رو دسته بندی کرد ؛ واقعاََ همیشه این نکته تو ذهنم آلارم میده و بهم میگه که احساساتت رو دسته بندی کن ! گاهی آدم به کسی بر میخوره و یهو به خودش میگه عه عه عه من اینو کجااا دیدم آخه لعنتی این چقدر آشناس برام ،جالب اینجاست که معمولاََ کسانی که اینجوری به نظر میان ، برات عزیز میشن و معدود آدمای از پیش شناخته هستن که در آینده برات یه منفور یا کسی که برات مهم نیست میشن . حالا دیدگاههای پزشکی هم برا همچین پدیده ای هست که کاری بهش نداریم چون سر در نمیاریم 😹 🙈 .
اگه اشتباه نکنم اوایل تابستون 96 بود که با معرفیِ شراره با تو آشنا شدم و جالب این بود که دقیقاََ همون حس بهم دست داد و احساس کردم خیلی وقته میشناسمت و یه حس و حال خوب بهت داشتم؛
رفته رفته صمیمیتمون زیاد شد و ب جایی رسید که من به واقع فرقی بین تو و نگار نمیدیدم ؛ چیزی که توو دوستی من و تو هست تو خیلی از دوستیهای امروز نیست ؛ این روزا دوستی ها به راحتی شروع میشه و به همون راحتی هم تموم میشه ولی دوستی من و تو اینطور نبوده و نیست ؛ من و تو با هم فوندانسیون دوستی مونو طراحی کردیم و خشت به خشت آجرهای این خونه مجلل رو قرار دادیم و یه خونه زیبا ساختیم که خراب شدنش با زلزله های سه رقمی هم ممکن نیست!
خیلی جالبه هرشب که باهم میحرفیم جملات پایانیمون هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه؛ از شدت دوست داشتن نسبت به هم میگیم و خب نمیشه نگفت اینو ولی گاهی حس میکنم جفتمونم چشامون پرِ اشک میشه ؛ به این فک میکنم که
چقد خوبه که دارمت چقد خوبه با وجود فاصله چند هزار کیلومتری بینمون اما قلبامون اونقدر به هم نزدیکه که انگار کنار هم نشستیم دست تو دست هم و داریم میحرفیم و همو تو سختی ها راهنمایی و کمک میکنیم خیلی لذتبخشه این احساس که حس میکنم میتونم خوبت کنم و میتونی خوبم کنی ؛
امروز که تولدته بهترین ها رو برات آرزو دارم خواهر خوب و خوشگلم ، از خدای منان برات اون چیزهایی رو میخوام که تو رو به سمت یه زندگی زیبا سوق بده و باعث خوشحالی خودت و خانواده عزیزت بشه ؛ ❤
میخوام همیشه خوب میبینمت عزیز دلم ❤
میخوام دوستیمون برای همیشه پایدار باشه که هست صد البته ❤
سمیرای عزیزم نفسِ نآدی 💕
خیلییییی دووووست دارممممم💖 💖 💖 💕 💕 💕 💜 💜 💜 💛 💛 💛 💚 💚 💙 💙 💙 💋 💋 💋
💕 #تـــــولــــدتــــــ_مـــبـــارڪــــ_عــشـــقـــم💕
💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋
@atla 💕
اگه اشتباه نکنم اوایل تابستون 96 بود که با معرفیِ شراره با تو آشنا شدم و جالب این بود که دقیقاََ همون حس بهم دست داد و احساس کردم خیلی وقته میشناسمت و یه حس و حال خوب بهت داشتم؛
رفته رفته صمیمیتمون زیاد شد و ب جایی رسید که من به واقع فرقی بین تو و نگار نمیدیدم ؛ چیزی که توو دوستی من و تو هست تو خیلی از دوستیهای امروز نیست ؛ این روزا دوستی ها به راحتی شروع میشه و به همون راحتی هم تموم میشه ولی دوستی من و تو اینطور نبوده و نیست ؛ من و تو با هم فوندانسیون دوستی مونو طراحی کردیم و خشت به خشت آجرهای این خونه مجلل رو قرار دادیم و یه خونه زیبا ساختیم که خراب شدنش با زلزله های سه رقمی هم ممکن نیست!
خیلی جالبه هرشب که باهم میحرفیم جملات پایانیمون هیچ وقت تکراری و خسته کننده نمیشه؛ از شدت دوست داشتن نسبت به هم میگیم و خب نمیشه نگفت اینو ولی گاهی حس میکنم جفتمونم چشامون پرِ اشک میشه ؛ به این فک میکنم که
چقد خوبه که دارمت چقد خوبه با وجود فاصله چند هزار کیلومتری بینمون اما قلبامون اونقدر به هم نزدیکه که انگار کنار هم نشستیم دست تو دست هم و داریم میحرفیم و همو تو سختی ها راهنمایی و کمک میکنیم خیلی لذتبخشه این احساس که حس میکنم میتونم خوبت کنم و میتونی خوبم کنی ؛
امروز که تولدته بهترین ها رو برات آرزو دارم خواهر خوب و خوشگلم ، از خدای منان برات اون چیزهایی رو میخوام که تو رو به سمت یه زندگی زیبا سوق بده و باعث خوشحالی خودت و خانواده عزیزت بشه ؛ ❤
میخوام همیشه خوب میبینمت عزیز دلم ❤
میخوام دوستیمون برای همیشه پایدار باشه که هست صد البته ❤
سمیرای عزیزم نفسِ نآدی 💕
خیلییییی دووووست دارممممم💖 💖 💖 💕 💕 💕 💜 💜 💜 💛 💛 💛 💚 💚 💙 💙 💙 💋 💋 💋
💕 #تـــــولــــدتــــــ_مـــبـــارڪــــ_عــشـــقـــم💕
💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋 💋
@atla 💕
۷.۴k
۱۶ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.