گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم

گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم
در کویر داغ و سوزان سایبانت می شوم

رخ نمایی برمن عاشق میان گل رخان
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم

خم ز ابرویم رها کن با نگاهی مهربان
خنده بر لبها نهی من مهربانت می شوم

قصه پردازم تویی نقش مرا حاشا مکن
راویم باشی عزیزم قهرمانت می شوم

پر گشا بر اوج مینا تا رسی بر طارق عشق
وا رهم از تیره گی چون آسمانت می شوم

با دلم همراه شو در راه عشق و عاشقی
راهی و همدل شوی من ساربانت می شوم

‌‌
‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۵)

‌راستش را بخواهی، آمدم!هر شب، نه یک بار، نه دو باربه تعدادِ ...

ای بی خبر از محنت روز افزونمدانم که ندانی از جدایی چونمباز آ...

تا به دشتِ دامنت باران ببارم بیشترسر به روی شانه‌هایت می‌گذا...

دلم گرفته برایت...یکم به این سه کلمه فکر کنین...اینکه آدم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط