اشک حسرت...
درحضورت گم کرده بودم باور تنهاییم را..
وقت رفتن بی تو اما باورم شد..
قصه تنهایی دل...لحظه ویرانیم را...
ابر دل باران شد و جاری زرود دیده ام...
پشت تنهایی دل....
بغض سکوت سینه ام...
گریه کردم رفتنت را...
لحظه ها گم شد درون گریه های بیصدا...
موجی از فریاد دل در انتهای یک نگاه...
بوسه زد اشک دلم ..جای پاهای تو را...
خنده تلخ فلک پیچید در گوش خدا
در غبار رفتنت دل ماندگار جاده ای بی انتها
عاشقانه در سجود بودنت خسته و گم کرده راه...
رفتی اما رفتنت...
هرگز نشد مهمان دل در باورم
داغ عشقت در دلم
درد حسرت در نگاه هردو چشمان ترم.....
وقت رفتن بی تو اما باورم شد..
قصه تنهایی دل...لحظه ویرانیم را...
ابر دل باران شد و جاری زرود دیده ام...
پشت تنهایی دل....
بغض سکوت سینه ام...
گریه کردم رفتنت را...
لحظه ها گم شد درون گریه های بیصدا...
موجی از فریاد دل در انتهای یک نگاه...
بوسه زد اشک دلم ..جای پاهای تو را...
خنده تلخ فلک پیچید در گوش خدا
در غبار رفتنت دل ماندگار جاده ای بی انتها
عاشقانه در سجود بودنت خسته و گم کرده راه...
رفتی اما رفتنت...
هرگز نشد مهمان دل در باورم
داغ عشقت در دلم
درد حسرت در نگاه هردو چشمان ترم.....
۵.۱k
۲۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.