"soled"
"soled"
پارت ۱۷
خواستی از در خارج بشی که یاد ی چیزی افتادی
ا.ت : ببخشید ارباب ... ولی ... فکر نکنم لباس مناسب برای اون مهمونی داشته باشم
جیمین : او ... حق با توئه.... مشکلی نیست فردا صبح قبل از مراسم میریم خرید
ا.ت : متشکرم ارباب
جیمین : دیگه اینقدر بهم نگو ارباب ، دوست دخترم حتی اگر دوست دختر فعلی باشه نباید منو ارباب صدام کنه بجاش میتونی از کلماتی مثل جیمین ، بیب یا ددی استفاده کنی (پوزخندی از روی شیطنت)
ا.ت : اممم...نه ...اوکیع ، همین جیمین صداتون میکنم
جیمین : هرجور راحتی...(خنده),
از اتاق خارج شدی و نفسی راحت کشیدی
صبح فردا :
ا.ت : جیمیننننننننن.....!!!!
جیمین : بلههه!!
ا.ت : این لباسرو! خیلی خوشگله🥺😭
میشه لطفاً ، لطفا اینو بگیریم لطفاا
ویو جیمین :
لباس خوشگلی بود ولی یکم نه خیلی باز بود و دوست نداشتم اون پسرهای هیز بدن دخترمو ببینن
به لباس بقلیش اشاره کردم
جیمین : نظرت درباره ی این چیه؟!
ا.ت : وای ارههه، خیلی اینم خوشگله وایسا ، چرا سلیقه ی تو از من بهتره؟!
جیمین : (خنده) شاید چون تو رو بیشتر از خودت میشناسم 😂💖
لباسا ، لوازم آرایش ، کفش و هرچیز دیگه ای که نیاز داشتی رو جیمین برات خرید (گادفادرمون جنتلمنههه)
خیلی خسته شده بودین پس تصمیم گرفتین برین ی کافه همین نزدیکیا ی چیزی بخوریم و خستگی در کنین
_من ی دونه اَمریکنو میخورم
ا.ت تو چی؟
-اممم منم همینطور
ویو جیمین :
احساس کردم ا.ت ی چیزایی رو نمیدونی یعنی خیلی چیزا مثل اینکه امشب باید چطور رفتار کنه یا چه اتفاقی بعد از مهمونی قرارع بیفته پس سعی کردم طوری که شکه نشه و خوب بتونه درک کنه براش توضیح بدم
جیمین :اممم خب ا.ت ی چیزایی هست که باید بدونی
ا.ت : اوهوم گوش میدم (با دهن پر😂🤦🏻♀️)
جیمین :درباره ی مهمونی امشب...
ا.ت : ....خب
جیمین : ببین توی این مهمونی تو دوست دختر من هستی(بیچاره ا.ت نمیدونه که واقعا دوست دخترش قراره بشه) پس فقط با منی و با هیچ پسری گرم نگیر یا حتی هر دختری مگه اینکه من اجازه بدم تمام مدت به من بچسب و دستمو ول نکن چون اونجا جای امنی برای دختر معصومی مثل تو نیست باید حواسم بهت باشه
و نکته ی دوم اینکه بعد از مهمونی قرارع دزدیده بشیم
ا.ت :آهان....خب....وایسا ببینم چییییی؟؟؟!!!!!
پارت ۱۷
خواستی از در خارج بشی که یاد ی چیزی افتادی
ا.ت : ببخشید ارباب ... ولی ... فکر نکنم لباس مناسب برای اون مهمونی داشته باشم
جیمین : او ... حق با توئه.... مشکلی نیست فردا صبح قبل از مراسم میریم خرید
ا.ت : متشکرم ارباب
جیمین : دیگه اینقدر بهم نگو ارباب ، دوست دخترم حتی اگر دوست دختر فعلی باشه نباید منو ارباب صدام کنه بجاش میتونی از کلماتی مثل جیمین ، بیب یا ددی استفاده کنی (پوزخندی از روی شیطنت)
ا.ت : اممم...نه ...اوکیع ، همین جیمین صداتون میکنم
جیمین : هرجور راحتی...(خنده),
از اتاق خارج شدی و نفسی راحت کشیدی
صبح فردا :
ا.ت : جیمیننننننننن.....!!!!
جیمین : بلههه!!
ا.ت : این لباسرو! خیلی خوشگله🥺😭
میشه لطفاً ، لطفا اینو بگیریم لطفاا
ویو جیمین :
لباس خوشگلی بود ولی یکم نه خیلی باز بود و دوست نداشتم اون پسرهای هیز بدن دخترمو ببینن
به لباس بقلیش اشاره کردم
جیمین : نظرت درباره ی این چیه؟!
ا.ت : وای ارههه، خیلی اینم خوشگله وایسا ، چرا سلیقه ی تو از من بهتره؟!
جیمین : (خنده) شاید چون تو رو بیشتر از خودت میشناسم 😂💖
لباسا ، لوازم آرایش ، کفش و هرچیز دیگه ای که نیاز داشتی رو جیمین برات خرید (گادفادرمون جنتلمنههه)
خیلی خسته شده بودین پس تصمیم گرفتین برین ی کافه همین نزدیکیا ی چیزی بخوریم و خستگی در کنین
_من ی دونه اَمریکنو میخورم
ا.ت تو چی؟
-اممم منم همینطور
ویو جیمین :
احساس کردم ا.ت ی چیزایی رو نمیدونی یعنی خیلی چیزا مثل اینکه امشب باید چطور رفتار کنه یا چه اتفاقی بعد از مهمونی قرارع بیفته پس سعی کردم طوری که شکه نشه و خوب بتونه درک کنه براش توضیح بدم
جیمین :اممم خب ا.ت ی چیزایی هست که باید بدونی
ا.ت : اوهوم گوش میدم (با دهن پر😂🤦🏻♀️)
جیمین :درباره ی مهمونی امشب...
ا.ت : ....خب
جیمین : ببین توی این مهمونی تو دوست دختر من هستی(بیچاره ا.ت نمیدونه که واقعا دوست دخترش قراره بشه) پس فقط با منی و با هیچ پسری گرم نگیر یا حتی هر دختری مگه اینکه من اجازه بدم تمام مدت به من بچسب و دستمو ول نکن چون اونجا جای امنی برای دختر معصومی مثل تو نیست باید حواسم بهت باشه
و نکته ی دوم اینکه بعد از مهمونی قرارع دزدیده بشیم
ا.ت :آهان....خب....وایسا ببینم چییییی؟؟؟!!!!!
۱.۸k
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.