در کوچه رندان
در کوچه رندان
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم ...........................کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق....................شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جائی که تخت و مسند جم می رود به باد...................گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن.........................در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما.......................با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا......................ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت....................بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست....................با خاک آستانه این در به سر بریم
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم ...........................کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق....................شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جائی که تخت و مسند جم می رود به باد...................گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن.........................در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما.......................با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا......................ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت....................بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست....................با خاک آستانه این در به سر بریم
۱.۱k
۱۶ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.