عادت کرده ام به طعم قهوه

.
عادت کرده ام به طعم قهوه

به آد مهای پشت پنجره کافه

دست هایی که می روند

آدم هایی که نمی مانند

به تو

که روبرویم نشسته ای

قهوه ات را به هم می زنی

می نوشی

می روی

یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
.
دیدگاه ها (۱)

.حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورمقهوه می نو...

.توپاییزقهوهسیگاراکنون کنارم هستپاییزقهوهسیگاراما تو….

.گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنیحالم به هم می خورد از طنزها...

.عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخمن تو ، غروب ، کافه و لبخ...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

وقتی قرار است بروی، دل دل نکن …منتظر نمانهیچ اتفاقی ماندگارت...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط