باران به پشت سرم نگاه کردم

#باران ❣به پشت سرم نگاه کردم
از من
هیچ نمانده بود،
جز یک اندیشه ی پریشان.!!!
گرگی پیر و زخمی در سینه ام زوزه می کشید
و دخترکی
کاسه ی گدایی دست هایش را
زیر باران با اشک پر میکرد
به پشت سرم نگاه کردم
مرگ ایستاده بود
و به حالم گریه میکرد...!!
دیدگاه ها (۰)

#باران 💔تو كه نباشى مادر نه بهار وقت قشنگى ستنه پائيز فصل رن...

#باران ❣دوســـتاااان شبـــــــانگاهتون نابـــــــــــتشڪــر ...

#باران💔 "#مادر" از تو چه پنهان چند روزیست حالم خوش نیست .دست...

#باران ❣💔آدم ها گاهی می شکنندولی اینطور نیست که شکستنشان صدا...

حسش میکرد ،با تمام وجود حسش میکرد ، هیچوقت چیزی راجبش نگفت ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط