فیک کور پارت۲۱
جیمین:سلام خوش اومدی،بیا داخل.
ا/ت:سلام،مرسی.(میره داخل.)
جیمین:بچه ها خانم یونگ اومده!(با داد.)
جین و شوگا درحال بیلیارد بازی کردنن.
ا/ت:سلام!
جین:سلام خانم یونگ خوش اومدید.
شوگا:سلام،خوش اومدید.
جیمین:ایشون برای گرفتن دستبندشون اومدن.
ار ام از اشپرخونه با یه نوشیدنی میاد.
ا/ت:سلام اقای ار ام.
ار ام:سلام خانم یونگ،اینجا چیکار میکنید؟
جیمین:اومدن دستبندشونو پس بگیرندافتاده بود تو ماشینم.
وی:سلام.
ا/ت:سلام اقای وی.
وی:راحت باش،نمیخواد بگی اقا.
ار ام:اره راحت باش،جیمین بهش دستبندشو بده.
جیمین:بفرمایید،خانم یونگ.
ا/ت:مرسی جیمین...راستی شنیدم که جی هوپ و کوکی... .
ار ام:اره متاسفانه کشته شدن.
وی:جی هوپ اره کشته شده اما کوکی... .
ا/ت:بله در جریانم...متاسفم.
جین:حالا بگذریم،خانم یونگ میخواین بیلیارد بازی کیند؟
ا/ت:بله چرا که نه!
جین:بلدید؟
ا/ت:بله.
ا/ت چند بار با جینو شوگا بازی میکنه و باهاشون شروع میکنه حرف زدن تا اطلاعات به دست بیاره.
ا/ت:خوب چرا ار ام کوکی رو کشت؟
نوبت جین میشه تا بازی کنه.
جین در حال زدن توپ.
جین:چون ار ام و ما فکر میکردیم جی هوپو کشته و جنسارو برداشته.
ا/ت:اهان؟
جین توپو میزنه و حالا نوبت شوگا میشه.
شوگا:چرا میپرسی؟
ا/ت:هیچی همین جوری!
شوگا:تو منو یاد دان میندازی.
ا/ت:دان کیه؟
شوگا:دوستم بود...اونم مثل تو خیلی کنجکاو بود و همچنین خوشگل.
ا/ت:الان کجاس دوست دارم ببینمش.
جین:مرده.
ا/ت:چرا؟
شوگا:نمیدونیم...یه شب اومد پیشم که یه سری سوال پرسید و بعد فردا تو اخبار نشون دادن که مرده و مامورپلیس هم بوده.
ا/ت:متاسفم، حیف شد دوست داشتم ببینمش.
جین:اما نمیدونیم کی اونو کشته.
شوگا:اره... .
ا/ت:خوب دیگه بسه بیاید یکم استراحت کنیم.
ار ام:بچه ها پیتزای که سفارش دادیم رسید.
ا/ت:اخ ببخشید زیاد موندم...من دیگه میرم.
ار ام:نه این چه حرفیه؟
ا/ت:نه دیگه من رفتم.
وی:خانم یونگ حداقل شام بخورید بعد برید.
جین:راست میگه.
ا/ت:نه دیگه من میرم.فعلا.
شوگا:حداقل بزارید برسونمتون.
ا/ت:نه نمیخواد.
ار ام:نمیشه که،دیر وقته.
شوگا:اره دیروقته بزارید برسونمتون.
ا/ت:اخه غذاتون... .
شوگا:من شبا شام نمیخورم.
ا/ت:باشه پس مرسی.
لایک🍕
چون رای ها مساوی بود برای همین هم فیک گذاشتم هم ادیت🌈🥺
#ادیت_خفن
ا/ت:سلام،مرسی.(میره داخل.)
جیمین:بچه ها خانم یونگ اومده!(با داد.)
جین و شوگا درحال بیلیارد بازی کردنن.
ا/ت:سلام!
جین:سلام خانم یونگ خوش اومدید.
شوگا:سلام،خوش اومدید.
جیمین:ایشون برای گرفتن دستبندشون اومدن.
ار ام از اشپرخونه با یه نوشیدنی میاد.
ا/ت:سلام اقای ار ام.
ار ام:سلام خانم یونگ،اینجا چیکار میکنید؟
جیمین:اومدن دستبندشونو پس بگیرندافتاده بود تو ماشینم.
وی:سلام.
ا/ت:سلام اقای وی.
وی:راحت باش،نمیخواد بگی اقا.
ار ام:اره راحت باش،جیمین بهش دستبندشو بده.
جیمین:بفرمایید،خانم یونگ.
ا/ت:مرسی جیمین...راستی شنیدم که جی هوپ و کوکی... .
ار ام:اره متاسفانه کشته شدن.
وی:جی هوپ اره کشته شده اما کوکی... .
ا/ت:بله در جریانم...متاسفم.
جین:حالا بگذریم،خانم یونگ میخواین بیلیارد بازی کیند؟
ا/ت:بله چرا که نه!
جین:بلدید؟
ا/ت:بله.
ا/ت چند بار با جینو شوگا بازی میکنه و باهاشون شروع میکنه حرف زدن تا اطلاعات به دست بیاره.
ا/ت:خوب چرا ار ام کوکی رو کشت؟
نوبت جین میشه تا بازی کنه.
جین در حال زدن توپ.
جین:چون ار ام و ما فکر میکردیم جی هوپو کشته و جنسارو برداشته.
ا/ت:اهان؟
جین توپو میزنه و حالا نوبت شوگا میشه.
شوگا:چرا میپرسی؟
ا/ت:هیچی همین جوری!
شوگا:تو منو یاد دان میندازی.
ا/ت:دان کیه؟
شوگا:دوستم بود...اونم مثل تو خیلی کنجکاو بود و همچنین خوشگل.
ا/ت:الان کجاس دوست دارم ببینمش.
جین:مرده.
ا/ت:چرا؟
شوگا:نمیدونیم...یه شب اومد پیشم که یه سری سوال پرسید و بعد فردا تو اخبار نشون دادن که مرده و مامورپلیس هم بوده.
ا/ت:متاسفم، حیف شد دوست داشتم ببینمش.
جین:اما نمیدونیم کی اونو کشته.
شوگا:اره... .
ا/ت:خوب دیگه بسه بیاید یکم استراحت کنیم.
ار ام:بچه ها پیتزای که سفارش دادیم رسید.
ا/ت:اخ ببخشید زیاد موندم...من دیگه میرم.
ار ام:نه این چه حرفیه؟
ا/ت:نه دیگه من رفتم.
وی:خانم یونگ حداقل شام بخورید بعد برید.
جین:راست میگه.
ا/ت:نه دیگه من میرم.فعلا.
شوگا:حداقل بزارید برسونمتون.
ا/ت:نه نمیخواد.
ار ام:نمیشه که،دیر وقته.
شوگا:اره دیروقته بزارید برسونمتون.
ا/ت:اخه غذاتون... .
شوگا:من شبا شام نمیخورم.
ا/ت:باشه پس مرسی.
لایک🍕
چون رای ها مساوی بود برای همین هم فیک گذاشتم هم ادیت🌈🥺
#ادیت_خفن
۳.۴k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.