کمی هم بخندیم.. .
کمی هم بخندیم...
یغمای جندقی ، از شاعران معروف و بذله گو دوران قاجاریه بود. هنگامی که فتوای قتلش صادر شد، فرار کرد و به طور ناشناس خود را به کاشان رساند و در خانه ی یکی از بزرگان پناهنده شد تا به این وسیله از خطر مرگ و کشته شدن رها شود.
پس از مدتی آن بزرگ دختر خود را که زشترو و تند خو بود به نکاح یغما در آورد و به عبارتی یغما داماد سرخانه شد. روزی عالم سرزده به اتاق داماد آمد و دید یغما به عیال خود شرعیات و آداب و احکام دینی می آموزد.
عالم خوشحال شد و وقتی ببیرون می رفت به دوستان گفت: یغما برعکس آنچه درباره ی او می گفتند آدم بدی نیست و به آداب و سنت ها دلبستگی دارد!
چون این خبر به گوش یغما رسید گفت :"به پدر زنم بگویید اشتباه فرموده اند علت اینکه من به عیال شرعیات می آموزم از این جهت است که یقین دارم من خودم در روز قیامت به جهنم خواهم رفت خواستم با این کار عیالم به بهشت رود و لااقل در آخرت از او جدا شوم و در آنجا از دست تندخویی او در امان باشم😁😁
#خاصترین
یغمای جندقی ، از شاعران معروف و بذله گو دوران قاجاریه بود. هنگامی که فتوای قتلش صادر شد، فرار کرد و به طور ناشناس خود را به کاشان رساند و در خانه ی یکی از بزرگان پناهنده شد تا به این وسیله از خطر مرگ و کشته شدن رها شود.
پس از مدتی آن بزرگ دختر خود را که زشترو و تند خو بود به نکاح یغما در آورد و به عبارتی یغما داماد سرخانه شد. روزی عالم سرزده به اتاق داماد آمد و دید یغما به عیال خود شرعیات و آداب و احکام دینی می آموزد.
عالم خوشحال شد و وقتی ببیرون می رفت به دوستان گفت: یغما برعکس آنچه درباره ی او می گفتند آدم بدی نیست و به آداب و سنت ها دلبستگی دارد!
چون این خبر به گوش یغما رسید گفت :"به پدر زنم بگویید اشتباه فرموده اند علت اینکه من به عیال شرعیات می آموزم از این جهت است که یقین دارم من خودم در روز قیامت به جهنم خواهم رفت خواستم با این کار عیالم به بهشت رود و لااقل در آخرت از او جدا شوم و در آنجا از دست تندخویی او در امان باشم😁😁
#خاصترین
۳.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.