دوستش می گفت خوابگاه دانشگاه شریف خیابان زنجان

دوستش می گفت : خوابگاه دانشگاه شریف ، خیابان زنجان ، 
بلوک یک ، اتاق 313 ، من و مصطفا دو سال با هم بودیم . 
مصطفا ، میم شیمی(مهندسی شیمی) 77 از آن دست آدم های بشاش و 
خنده رو که یک ماه نشده با همه آشناست . با همه گرم می گیرند ، با مذهبی و غیر مذهبی ، با همه شوخی می کنند.
اگر کسی دنبالش می گشت ، محتمل ترین جایی که می شد
پیدایش کرد ، همان پاتوق مذهبی های خوابگاه زنجان بود ، 
نمازخانه ی خوابگاه .
 
#شهدای_هسته_ای
#شهید_احمدی_روشن
دیدگاه ها (۵)

رضا نیکوکار شعری درباره جانبازان شیمیایی سروده است.این شعر ب...

حضرت ارباب السلام علیک

سر قبر نشسته بودم …باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید...

امیدوارم هر جا که میری، یه نفر مثل خودت سر راهت باشه". این ...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط