دلم برایت تنگ شده
دلم برایت تنگ شده
و هیچڪس حضورِ موذیانه ی
بغضی پنهان را در نڪَاهم نمیبیند.
ضربهای به شانهام میزنند
و من در اعماقِ سرخگونِ قلبم میدانم،
از سڪوتِ من چه خرسندند.
درست مثلِ اینڪه از پرندهای در قفس سوال ڪنی
چه اتفاقی افتاده ؟
بعد بنشینی برای آرزوهایش دعا ڪنی ....
آدمها از یڪدیڪَر هیچ چیزی نمیدانند ..
هیچ چیز.......
و هیچڪس حضورِ موذیانه ی
بغضی پنهان را در نڪَاهم نمیبیند.
ضربهای به شانهام میزنند
و من در اعماقِ سرخگونِ قلبم میدانم،
از سڪوتِ من چه خرسندند.
درست مثلِ اینڪه از پرندهای در قفس سوال ڪنی
چه اتفاقی افتاده ؟
بعد بنشینی برای آرزوهایش دعا ڪنی ....
آدمها از یڪدیڪَر هیچ چیزی نمیدانند ..
هیچ چیز.......
۶.۴k
۰۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.