که در با شدت بدی باز شد

که در با شدت بدی باز شد
کوک. در زدن بلد نیستی
اجوما. ارباب پدر مادرتون و عمو.دخترعمو و زن عموتون اومدن
کوک.خوحالا به حرحال باید در میزدی
اجوما.ببخشید
کوک.برو بیرون الان میام
اجوما.چشم
کوک.نگاه ات تو باید بگی که دوست دختر منی تا اوت دختر عموی نچسبم دست از سرم برداره
ات.ها اوکی
ات و کوک رفتن پایین
پدر کوک رو پ.ک نشون میدم عمو رو ع.ک و زن عمو رو ز.ک دختر عموش هم اسمش سانا هست
پ.ک.کوک این دختره کیه
کوک.دوست دخترم
سانا.کوک دوست دخترته
کوک.اره مشکل داری
ز.ک.تو قرار بود با دختر من ازدواج کنی
کوک. کی همچین قراری گذاشتیم من نمیدونم
ع.ک.به خرحال باید با دختر من ازدواج کنی
کوک.چرا
پ.ک.بسع دیگه دخترم اسمت چیه
ات. اسمم ات کیم ات
کوک. که به زودی...........
۲۰لایک
شرطا نرسه نمیزارم من این همه زحمت میکشم چرا حمایت نمی‌کنید چرااااا
دیدگاه ها (۵)

جانگ متاسفانه از دست دادیمشونتهیونگ. چیجانگ. متاسفم که تهیون...

تهیونگ .ات این چه کاری بود کردیات. مگه چیکار کردمتهیونگ. وقت...

که دختر بیهوش افتاد روی زمین کوک. شت مثل اینکه زیاد از خونش ...

هاجون ماشه رو کشید تا خواست شلیک کنه ات تهیونگ رو بغل کرد و ...

چند پارتی درخواستی ( ازدواج کردی بیبی⁵ آخر)ته: من میخام پسرت...

پلیس. ابلیس. part¹⁶_ آجوما آجوما : بله ارباب _ ...

چند پارتی درخواستی { ازدواج کردی بیبی؟}ویو کوک مشغول بررسی ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط