که دختر بیهوش افتاد روی زمین

که دختر بیهوش افتاد روی زمین
کوک. شت مثل اینکه زیاد از خونش خوردم(داش کشتیش)
کوک براید بغلش کرد و گذاشتش رو تخت
فلش بک به چند ساعت بعد
ات ویو
چشمان رو باز کردم که مساوی شد با درد بد تو گردنم پسره خر(بچه فیکه ناراحت نشید) نگاه چیکار کرده با گردن قشنگم معلوم نیست چقدر خون خورده ازم ایشششششش
داشتم با خودم حرف میزدم که خون اسامه اومد تو
ات. نگا چیکار کردی با گردن قشنگم
کوک. خو حالا بیا اینو. بزن به گردنت جای زخمش از بین میره
ات دارو رو از کوک گرفت
ات. نگاه چیکار کردی با گردن نازم
کوک. حالا خو قشنگ که نیستی که هیچ چاقم که هستی(خدا رحم کنه)
ات. چی ها من چاقم من ۴۵کیلوم چطور چاقم اگه زشتم جرا منو آوردی اینجا(با جیغغغ)
کوک که از شدت خنده دستش رو روی دلش گذاشت بود
گفت . یه نفس بگیر
که .........
با اینکه شرطا نرسید گذاشتم
نگاه چه ادمین خوبی دارید
دیدگاه ها (۶)

که در با شدت بدی باز شدکوک. در زدن بلد نیستی اجوما. ارباب پد...

جانگ متاسفانه از دست دادیمشونتهیونگ. چیجانگ. متاسفم که تهیون...

هاجون ماشه رو کشید تا خواست شلیک کنه ات تهیونگ رو بغل کرد و ...

فرد. ارباب بهمون حمله کردنتهیونگ. چی الان میام امارتات. چی ش...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟎ات روی تختش نشسته بود. گوشی ...

رمان j_k

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟏ات خشکش زده بود. نمی‌دونست ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط