در عذابم روز و شب رسوا دلم
در عذابم روز و شب رسوا دلم
گوشه ای در انزوا شیدا دلم
وقتِ دلتنگی چه شبها شد سحر
اشکها ریزد چه بی پروا دلم
شرم دارم با تو گویم ای خدا
خاطری آزرده دارم وا دلم
از چه گویم عاشقی دیوانه ام
در دو بیتی ها ببین دریا دلم
لا به لایِ این غزلها زنده ام
تا شود غافل ز فرداها دلم
بدرِ بی رنگی شدم در آسمان
گر دلی باشد چه نا پیدا دلم.....
گوشه ای در انزوا شیدا دلم
وقتِ دلتنگی چه شبها شد سحر
اشکها ریزد چه بی پروا دلم
شرم دارم با تو گویم ای خدا
خاطری آزرده دارم وا دلم
از چه گویم عاشقی دیوانه ام
در دو بیتی ها ببین دریا دلم
لا به لایِ این غزلها زنده ام
تا شود غافل ز فرداها دلم
بدرِ بی رنگی شدم در آسمان
گر دلی باشد چه نا پیدا دلم.....
۴.۵k
۰۶ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.