زیبا ترین رویا
زیبا ترین رویا
ـــــــــــــــــــــــــــــــ P7
بلخره بعد نیم ساعت رسیدیم ماشینو پارک کرد منم همونطوری توی ماشین نشسته بودم که دیدم یکی درو باز کرد. جونگ کوک بود. دوباره دستمو محکم گرفت و دنبال خودش کشوند وقتی نگاه کردم دیدم که یه عمارت بزرگ و خوشگل جلو رومه هر چقدر هم از زیباییش بگم کم گفتم
رسیدیم جلول در که جونگ کوک در عمارتو زد یه دختر قشنگ با لباس هایی که بهش میخورد ندیمه باشه درو باز کرد و به جونگ کوک تعظیم کرد ولی جونگ کوک بدون اینکه بهش نگاه ریزی هم کنه دست منو محکم تر از قبل گرفت و دنبال خودش کشوند من هنوز غرق زیبایی عمارتش بودم وقتی به خودم اومدم دیدم که داره منو میبره سمت یه در مشکی رنگ وقتی که درو باز کرد یه اتاق بزرگی پیدا شد که رنگ دیواراش کاملا مشکی بود و تنها چیزی هم که توی اتاق بود یه صندلی چوبی قدیمی شکل بود(عکس اتاق یا همون انبار اسلاید دوم) منو برد و نشوند روی اون صندلی خودشم چند قدم ازم فاصله گرفت و اونور تر پشت به من وایستاد من همون لحظه از جام پاشدم و با صدای بلند بهش گفتم: پس تو یه روانیی که هر وقت داری یه جور رفتار میکنی دیوونه (دیوونه خودتی دختره..... استغفرالله)
جونگ کوک با شنیدن حرفم برگشت سمت من و اروم اروم اومد طرفم منم هی عقب رفتم تا پشتم خورد به دیوار همون لحظه احساس داغی رو سمت طرف راست صورتم احساس کردم و پرت شدم روی زمین وقتی به خودم اومدم دیدم که داره از دهنم خون میاد سریع خودمو جمع و جور کردم و از جام پاشدم راستش نمیخواستم جلوش کم بیارم تا خواستم چیزی بگم اون لعنتی دوباره زد تو گوشم و منم پرت شدم پایین دوباره تا خواستم پاشم با پاش حلم داد روی زمین و گفت: پس به من میگی دیوونه ها...... فکر کنم از اول اشتباه کردم که به تو و اون دوستِ پسر بازت رحم کردم باید بعد اون چکی که زدی بهم انقدر میزدمت تا خون بالا بیاری..... ولی الانم دیر نشده
(داشتم از ترس سکته میکردم با چشمای پر از اشک سرمو اوردم بالا و تو چشماش زل زدم و منتظر شدم تا بزنتم شاید دلش برام سوخت ولی تنها کاری کرد یه تف انداخت تو صورتمو بدون اینکه چیزی بگه اتاق رو ترک کرد)
خیلی درد داشتم پاهامو تو بغلم گرفتم. شروع کردم به گریه کردن بعد یه مدتم خوابم برد صبح که بیدار شدم دیدم که.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون میشم حمایت کنید ❤️😘🥹 بخدا ساعت یه ربع مونده به چهار صبحههه😫😭 بقیش فردا 😉😊👍
ـــــــــــــــــــــــــــــــ P7
بلخره بعد نیم ساعت رسیدیم ماشینو پارک کرد منم همونطوری توی ماشین نشسته بودم که دیدم یکی درو باز کرد. جونگ کوک بود. دوباره دستمو محکم گرفت و دنبال خودش کشوند وقتی نگاه کردم دیدم که یه عمارت بزرگ و خوشگل جلو رومه هر چقدر هم از زیباییش بگم کم گفتم
رسیدیم جلول در که جونگ کوک در عمارتو زد یه دختر قشنگ با لباس هایی که بهش میخورد ندیمه باشه درو باز کرد و به جونگ کوک تعظیم کرد ولی جونگ کوک بدون اینکه بهش نگاه ریزی هم کنه دست منو محکم تر از قبل گرفت و دنبال خودش کشوند من هنوز غرق زیبایی عمارتش بودم وقتی به خودم اومدم دیدم که داره منو میبره سمت یه در مشکی رنگ وقتی که درو باز کرد یه اتاق بزرگی پیدا شد که رنگ دیواراش کاملا مشکی بود و تنها چیزی هم که توی اتاق بود یه صندلی چوبی قدیمی شکل بود(عکس اتاق یا همون انبار اسلاید دوم) منو برد و نشوند روی اون صندلی خودشم چند قدم ازم فاصله گرفت و اونور تر پشت به من وایستاد من همون لحظه از جام پاشدم و با صدای بلند بهش گفتم: پس تو یه روانیی که هر وقت داری یه جور رفتار میکنی دیوونه (دیوونه خودتی دختره..... استغفرالله)
جونگ کوک با شنیدن حرفم برگشت سمت من و اروم اروم اومد طرفم منم هی عقب رفتم تا پشتم خورد به دیوار همون لحظه احساس داغی رو سمت طرف راست صورتم احساس کردم و پرت شدم روی زمین وقتی به خودم اومدم دیدم که داره از دهنم خون میاد سریع خودمو جمع و جور کردم و از جام پاشدم راستش نمیخواستم جلوش کم بیارم تا خواستم چیزی بگم اون لعنتی دوباره زد تو گوشم و منم پرت شدم پایین دوباره تا خواستم پاشم با پاش حلم داد روی زمین و گفت: پس به من میگی دیوونه ها...... فکر کنم از اول اشتباه کردم که به تو و اون دوستِ پسر بازت رحم کردم باید بعد اون چکی که زدی بهم انقدر میزدمت تا خون بالا بیاری..... ولی الانم دیر نشده
(داشتم از ترس سکته میکردم با چشمای پر از اشک سرمو اوردم بالا و تو چشماش زل زدم و منتظر شدم تا بزنتم شاید دلش برام سوخت ولی تنها کاری کرد یه تف انداخت تو صورتمو بدون اینکه چیزی بگه اتاق رو ترک کرد)
خیلی درد داشتم پاهامو تو بغلم گرفتم. شروع کردم به گریه کردن بعد یه مدتم خوابم برد صبح که بیدار شدم دیدم که.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون میشم حمایت کنید ❤️😘🥹 بخدا ساعت یه ربع مونده به چهار صبحههه😫😭 بقیش فردا 😉😊👍
۴.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.