ددی خشن من
پارت ۷
ا : بعد از تمیز کردن آشپزخونه رفتم خونه رو جاروبرقی بکشم که
م.ت : صدای چی بود
پ.ت : نمیدونم بریم ببینیم
م.ت : آی عروس عروس ( داد )
م.ت : به آمبولانس زنگ بزن
پ.ت : باشه
قضیه از این قراره که ا/ت داشته خونه رو تمیز میکرده که پخش زمین شده بود
آمبولانس اومد
پرستار : چی شده
م.ت : نمیدونم من و شوهرم داشتیم قهوه میخوردیم که یه صدایی شنیدم بعد دیدم عروسم رو زمین بود
پرستار : خیلی خوب باشه
دکتر : ببریدش تو اتاق ۷۷۷
پرستار : چشم آقای دکتر
م.ت : بذار به تهیونگ زنگ بزنم
پ.ت : باشه
ت : داشتم پرونده ها رو چک میکردم که تلفنم زنگ خورد مادر بود
ت : بله مادر
م.ت : ما تو بیمارستانیم زود بیا
ت : برای پدر اتفاقی افتاده
م.ت : نه ا/ت
ت : به ا/ت چیشده
م.ت : بیا بهت میگم
ت : باشه
ته رفت بیمارستانی که ا/ت رو برده بودن
ت : چیشده مادر
مامان ته همه چی رو گفت وبعد گفت رو زمین بود
پایان
ا : بعد از تمیز کردن آشپزخونه رفتم خونه رو جاروبرقی بکشم که
م.ت : صدای چی بود
پ.ت : نمیدونم بریم ببینیم
م.ت : آی عروس عروس ( داد )
م.ت : به آمبولانس زنگ بزن
پ.ت : باشه
قضیه از این قراره که ا/ت داشته خونه رو تمیز میکرده که پخش زمین شده بود
آمبولانس اومد
پرستار : چی شده
م.ت : نمیدونم من و شوهرم داشتیم قهوه میخوردیم که یه صدایی شنیدم بعد دیدم عروسم رو زمین بود
پرستار : خیلی خوب باشه
دکتر : ببریدش تو اتاق ۷۷۷
پرستار : چشم آقای دکتر
م.ت : بذار به تهیونگ زنگ بزنم
پ.ت : باشه
ت : داشتم پرونده ها رو چک میکردم که تلفنم زنگ خورد مادر بود
ت : بله مادر
م.ت : ما تو بیمارستانیم زود بیا
ت : برای پدر اتفاقی افتاده
م.ت : نه ا/ت
ت : به ا/ت چیشده
م.ت : بیا بهت میگم
ت : باشه
ته رفت بیمارستانی که ا/ت رو برده بودن
ت : چیشده مادر
مامان ته همه چی رو گفت وبعد گفت رو زمین بود
پایان
۲۳.۴k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.