خواستم بنویسم خسته ام مثل جوانی کهبعد دیدم من که جوان

خواستم بنویسم خسته ام مثل جوانی که...بعد دیدم من که جوان نیستم! پیرم...پیری درمانده که بخاطر نگاه های زننده کسانی که دوستشان دارد میخواهد به خانه سالمندان برود...

*نوشته من*

(ر.کاف)
دیدگاه ها (۱۴)

تنها بود..آنقدر که سالها بود زنگ در خانه اش را کسی نزده بود....

از صداهای اطراف‌ش آسی شده بود، دل‌ش می‌خواست برود جایی که هی...

شکاف..چیز بدیه نه؟!ولی من میگم خوبه...شکاف روی قلب..شکاف روی...

مردم همیشه داستان هایی با پایان خوب دوست دارن..ولی من یه روز...

نوشته‌بود وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟ نوشتم به کسانی که دوستشا...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸﷽سبک بالان عاشق ﷽- به مناسبت ۲۷ آبان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط